سرقت عجیب از صندوق امانات بانک ملی شعبه دانشگاه در ۱۵ خرداد ۱۴۰۱ رخ داد و به ۱۵۵ صندوق دستبرد زده شد. پس از دستگیری متهمان، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
به نوشته روزنامه ایران، در جلسه رسیدگی به این پرونده، متهم ردیف اول به جایگاه رفت و با تشریح جزئیات سرقت از صندوق امانات بانک ملی به قضات گفت: من منکر سرقت از بانک ملی نیستم. من یک ماه قبل از این سرقت یک کار بانکی در بانک ملی شعبه دانشگاه داشتم. در انتظار رسیدن نوبتم بودم که چشمم به تابلوی صندوق امانات افتاد. از آنجا که مشکلات اقتصادی عدیدهای داشتم و به دنبال راهحلی برای مشکلات مالیام بودم، به فکر سرقت افتادم. وقتی با ترفندی از زیر زبان کارمند بانک حرف کشیدم و فهمیدم بانک نگهبان ندارد و قفل صندوقها نیز چندان ایمن نیست در تصمیم خود مصممتر شدم.
متهم ردیف اول در توضیح شروع به سرقت نیز اظهار کرد: موضوع را به دوستم بهروز گفتم و پس از آن وسایلمان را آماده کردیم و به برادرهایم حمید و محمود زنگ زدم و از آنها خواستم تا من و بهروز را به نزدیک شعبه برسانند. آنها میدانستند ما میخواهیم از جایی سرقت کنیم اما نمیدانستند قرار است از بانک ملی سرقت کنیم. من هم نمیخواستم پای آنها در پرونده باز شود. نیمهشب وارد بانک شدیم، از کار انداختن آژیر خطر و دزدگیرها ۵ دقیقه طول کشید اما دو ساعت پشت در پارکینگ منتظر ماندیم تا اگر پلیس یا مأموری متوجه قطع شدن دزدگیرها شد بتوانیم فرار کنیم.
وی افزود: وقتی کسی نیامد، خودمان را به صندوقها رساندیم و من پنجره نظارت آن را برش دادم و وارد شدم. ابتدا با چکش ضربهای به یکی از صندوقها زدم که در آن براحتی باز شد و بسرعت سراغ صندوقهای دیگر رفتم و هر کدام را با یک ضربه چکش باز کردم. تقریباً ساعت ۸ و نیم– ۹ صبح روز بعد کارمان تمام شد و میخواستیم از محل خارج شویم که دیدیم خیابان انقلاب به خاطر یک مراسم شلوغ است و مجبور شدیم در داخل بانک منتظر بمانیم تا خلوت شود. حدود ساعت ۲ ظهر بود که به برادرم زنگ زدم و آنها به سراغمان آمدند.
قاضی از متهم پرسید: چه مقدار از اموال سرقتی را به دوستت دادی؟
متهم جواب داد: ۲۰ میلیارد تومان سکه و دلار به بهروز دادم و ۱۲۰۰ سکه تمامبهار آزادی و ۴۰۰ هزار دلار را به صورت باندرول به رسم امانت به دوستم اکبر که نمایشگاه خودرو دارد، دادم و گفتم من ۱۰ روز به ترکیه میروم و اگر نیاز داشتم، میگویم برایم حواله کن.
در ادامه بهروز به جایگاه رفت و ضمن تأیید اظهارات همدستش گفت: من همه حرفهای دوستم را قبول دارم. ما سرقت کردیم، اما نه مست بودیم و نه جایی را تخریب کردیم. من مشکلات روانی دارم و به افسردگی مبتلا هستم به همین خاطر هم از سربازی معاف شدهام. به همین دلیل فکر سرقت حس سرخوشی به من میداد و خوشحالم میکرد.
وی درباره پولهایی که گرفته بود، گفت: به چند نفر از جمله پدرم بدهکار بودم و بدهیهایم را دادم. البته پول زیادی نصیبم شده بود و انتظار چنین پولی را نداشتم. بعد از آن هم ۵۰۰ هزار دلار و ۲۰ هزار یورو به یکی از اقوامم دادم تا برایم ملک بخرد، اما او یک روز بعد زنگ زد و گفت نمیتواند مسئولیت آن را قبول کند و من هم گفتم پولها را به عمهام بدهد.
بانک ملی شعبه دانشگاه تهران - ایسنا
در ادامه حمید و محمود هم به جایگاه رفتند و با تأیید اظهارات برادرشان و بهروز، مدعی شدند نه در جریان سرقت از بانک ملی بودند و نه نقشی در آن داشتند.
سپس پدر بهروز به جایگاه رفت و گفت: پسرم بدهیش را به من داد. نمیدانستم پولها سرقتی است. او به من گفت در سایت شرطبندی فوتبالی برنده شده و بخشی از جایزهاش را هم باید در ترکیه تحویل بگیرد. وقتی به ترکیه رفت، متوجه ماجرای سرقت شدم.
در ادامه این جلسه سایر متهمان هم به جایگاه رفتند و اظهار کردند از ماجرای سرقت و پولهایی که به آنها سپرده شده بود اطلاعی نداشتند.
با پایان جلسه دادگاه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، متهم ردیف اول و دوم را به مجازات حد، هرکدام را به یک سال و ۶ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق به خاطر سرقت از بانکهای ملی و تجارت و ۱۰ سال حبس به خاطر پولشویی محکوم کردند.
همچنین متهم ردیف سوم و چهارم به خاطر معاونت در سرقت به ۵ سال حبس و رد مال محکوم شدند.
قضات هرکدام از متهمهای ردیف ۵ تا ۱۶ را به خاطر تحصیل مال مسروقه و پولشویی در مجموع به بیش از ۳۰ سال حبس، شلاق و رد مال محکوم کردند.
گفتنی است در قانون مجازات اسلامی، حد به مجازاتی گفته میشود که نوع و میزان و کیفیت آن در شرع تعیین شده است. بر اساس این قانون مجازات سرقت حدی کیفری است و در مرتبه اول شامل قطع ۴ انگشت دست راست سارق، در مرتبه دوم قطع پای چپ سارق، در مرتبه سوم حبس ابد و در مرتبه چهارم اعدام میشود. سرقتهای متعدد تا هنگامی که حد جاری نشده حکم یک بار سرقت را دارد.