روزنامه هم میهن نوشت: ظاهراً درک تندروها از معنای سیاست و انتخابات مثل همه ادراکات دیگر آنان، متفاوت از عقل سلیم یا متعارف است.
آنان توجه ندارند که رئیسجمهوری آمده که قرار نیست مثل آنان بیاندیشد یا سخن بگوید یا عمل کند و اگر چنین قراری بود، مردم به نامزد آنان رای میدادند و نه به پزشکیان. بنابراین، اگر نقد و انتقادی دارند باید در مقایسه با وعدههای دادهشده او انتقاد کنند.
رویکردهای سیاست خارجی و نیز بهکارگیری نیروها و مواضع او در برابر پوشش زنان، همه روشن است و پیشتر هم در جریان انتخابات بارها گفته است.
یکی از تندروها در نقد این جمله پزشکیان که دنبال صادر کردن انقلاب نیستیم، با تبختر مثالزدنی میگوید: «دیر آمدی صادر شده است!» درحالیکه نمیداند انقلاب هندوانه نیست که صادر شود. چون پزشکیان این گزاره را در کنار مذمت از کشورگشایی آورده که همه بدبختیهای منطقه از روحیه توسعهطلبی و کشورگشایی برخی کشورهاست که اگر نبود، امروز مشکلات منطقه کم بود.
این افراد ظاهراً نمیدانند که کشورهای دیگر هم دنبال صادرات ارزشهای خود از طریق کشورگشایی بودند؛ ولی نهتنها شکست خوردند که مشکلات خود را پیدا کردند. دو نمونه شرقی و غربی آن یعنی دخالت نظامی شوروی و آمریکایی آن را در افغانستان دیدهایم. صادرات انقلاب یا هر ارزش دیگر فقط از طریق ساختن الگوی ارزشمند در جامعه مبدأ است که متاسفانه تندروهای اصواگرا این الگو را ملکوک کردهاند.
تندرو جوان دیگری به اصل ۱۵۲ قانون اساسی اشاره میکند که آن را مصداق ضرورت صدور انقلاب دانسته است. درحالیکه احتمالاً یک بار هم این اصل را نخوانده؛ چراکه این اصل مصداق روشن همان مواضعی است که آقای رئیسجمهور گرفته است.
حملات دیگر علیه دولت به انتصابات آن باز میگردد. متاسفانه در دولت گذشته هزاران نیروی فاقد کیفیت و بدون صلاحیت را جذب و استخدام کردند و بار مالی سنگینی را بر دوش مردم بار کردند و اکنون بهجای عذرخواهی از مردم مدعیاند که چرا با همین نیروهای بیکیفیت و ناتوان کار نمیشود؟ این ایده خودخواهانه و ناشی از نشناختن ماهیت دولت جدید است. اینگونه انتصابها در هنگام تعیین دولت هم مطرح بود و همه آنها مورد قبول واقع شدند؛ پس تندروها به چه چیزی ایراد میگیرند؟
بهعلاوه، پیشتر به اعضای اتاق فکر یا ستاد پزشکیان یا شورای راهبری او نیز معترض بودند. ولی توجه ندارند بخش مهمی از مردم بهخاطر همین افراد به پزشکیان رای دادهاند. تازه خود او را هم به دلیل «عدم التزام به اسلام!» رد کرده بودید. پس رویکرد شما هم از طرف ساختار رسمی مردود شده که او را با همین شرایط تایید کردند و هم از طرف مردم رد شده که او را به نامزد طرفدار گزینش و محدودیت ترجیح دادند.
پس اعتراض شما به چیست؟ نکند از نتایج نظرسنجی تاسفبار صداوسیما چنین برداشت غیرمعقولی را استنتاج کردهاید؟ ظاهراً تندروها هنوز متوجه نشدهاند که انتصابها در این دولت بر مبنای شایستهسالاری است. کافی است نمونه مدیر منصوب این دولت در سازمان بورس را با مدیر منصوب دولت پیش مقایسه کنید؛ مدیری که از کف بازار سرمایه و در حدود چهار دهه بالا آمده و تمام مراحل را طی کرده و بر سلامت و کارشناسی او اتفاق نظر است.
در مقابل، مدیر دیگری که از دانشگاه امامصادق آمده و عملکردش برای بورس در مجموع منفی بوده و از همه بدتر با آن وام چندمیلیاردی به خودش از بورس استعفا داد و رفت که از هر نظر فاجعهبار بود و در نهایت هم آن وام را پس داد تا بیش از این آبروریزی نشود. یکی دیگر در حمله به رئیسجمهور مواضع او در مورد حجاب و برخوردهای غیرقانونی با زنان را تخطئه کرده و میگوید:«امروز بحث از بیحجابی فراتر رفته و به سمت برهنگی رفته است. ما نباید حجاب را قربانی بازیهای سیاسی کنیم».
پرسش این است که چرا ماجرا از بیحجابی گذشته؟ عملکرد شماست که کلاً حجاب را بیاعتبار کرده و دنبال حفظ آن از طریق انتظامی و مواجهه قهرآمیز هستید، و الا آقای رئیسجمهور در عین تاکید بر رفتار قانونی نسبت به نقض هنجارها هم تذکراتی متوازن داد. شما هنوز نتوانستهاید همین دستاوردهای موجود را حفظ کنید؛ ولی مدعی صادرات آن شدهاید. همین رفتارها و انتظارات یکسویه تندروهاست که موجب شکلگیری بحران حجاب شده و هرچه تندتر برخورد کنید، عوارض آن نیز تندتر خواهد بود.