همسر شهید حاج طرخانی بعد از شهادت شوهرش به ملاقات گودرزی رفت و به او گفت: «یادت هست حاج آقا چه خدماتی به تو كرد؟ یادت هست خودم برایت غذا میپختم و میآوردم؟ چرا بچههای مرا یتیم كردی؟» بعد از انقلاب، گودرزی مثل همیشه به منزل حاج طرخانی رفت و گفت: «۵۰۰ هزار تومان پول نیاز داریم.» حاج طرخانی پرسید: «این پول را برای چهكاری لازم دارید؟» گودرزی جواب داد: «میخواهیم انقلاب كنیم!» حاج طرخانی گفت: «انقلاب كه كردیم!» گودرزی گفت: «نه! این انقلاب نشد. ما میخواهیم علیه این آخوندیسم موجسوار انقلاب كنیم!» حاج طرخانی هم گفته بود: «ما از این پولها نداریم به كسی بدهیم.» اكبر گودرزی از همینجا كینه حاج طرخانی را به دل گرفت و در ماه رمضان، با سه نفر دم در منزل شهید حاج طرخانی آمد و او را جلوی چشم دختر ۱۰ سالهاش به گلوله بست. گودرزی آدم خیلی بیحیایی بود.
کد خبر: ۱۷۱۸۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۴/۱۷