این روزها که تأملات فلسفی این پپه حقیر سراپا گناه زیاد شده ، به نتایج خیلی جالبی رسیده ام که برای ثبت در تاریخ فلسفه ، چند تایی شان را قلمی می کنم ، باشد که راهگشای دانشمندان و سیاستمداران و ایضاً بقیه برو بچه ها باشد:
1 - این که آقای رحیمی (ببخشید آقای دکتر رحیمی) فرموده اند رهاسازی بیماران در حاشیه شهر ، توطئه بوده است ، نشان می دهد استکبار جهانی و در رأس آن آمریکا در موضع ضعف قرار گرفته است .
فلسفه اش هم این است که اگر تا قبل از این ، توطئه های دشمنان ما ، در حد کودتا و سرنگونی دولت مصدق و جدا کردن بحرین از کشور و راه اندازی جنگ بوده ، الان به حدی بدبخت شده اند که کلی زور بزنند ، فوقش می توانند دو تا بیمار را از روی تخت مریضخانه بدزدند و بیندازند بیایان های اطراف شهر و عکسش را بدهند این عصرایران منتشر نماید.
این طوری که پیش می رود ، در آینده توطئه های دشمنان و مخصوصاً آن امریکای جهانخوار در حد دزدیدن اسپری زیر بغل آقایان ، انداختن سوسک در داخل کفش خانم ها یا زدن زنگ خانه های مردم و در رفتن باشد.
2 - سفر آقای مهندس علی آبادی به وین و ریاست ایشان بر اجلاس اوپک ، هیچ دستاوردی نداشته باشد ، لااقل باعث شد بزرگترین مانع بر سر راه تحقق مدیریت ما بر جهان کشف شود.
فلسفه اش هم این است که جناب استاد ، در آنجا مجبور شدند از روی کاغذی که به دستشان داده بودند ، یک متن را به زبان انگلیسی (البته با لهجه شیرین علی آبادی) بخوانند.
لابد می پرسید "چه ربطی دارد؟(حال کردید ذهن تان را خواندم؟) ؛ ربط و فلسفه اش این است که اگر شرکت کنندگان فارسی بلد بودند که علی آبادی ما مجبور نبود کلی سوخت مصرف کند و انگلیسی حرف بزند(ببخشید انگلیسی بخواند!) .
از همین جا معلوم می شود که همه مردم دنیا ، مشکل زبان دارند و ما تا نتوانیم زبانشان را باز کنیم و دو کلمه فارسی یادشان بدهیم ، نخواهیم توانست مدیریت شان کنیم .
از خدا پنهان نیست ، از شما هم پنهان نباشد که یکی از اصول مدیریت ، داشتن زبان مشترک بین مدیر و رعیت است که متأسفانه در این مورد ، رعایای جهانی ما هم مشکل لیسینینگ دارند ، هم اسپیکینگ زبان فارسی ، که البته غمی نیست و انشاءالله جناب دکتر حداد عادل ، به زودی زود این مشکل را به دستان با کفایت خود حل خواهند کرد.
3 - بنده حقیر سراپا گناه در این چند روزه متوجه شدم که همه مشکلات مملکت حل شده و رفته پی کار خودش و از آنجا که تا اطلاع ثانوی مشکلی نداریم ، مجلس و دولت برای این که حقوقشان حلال باشد در به در دنبال سوژه ای هستند برای گذرندان اوقات فراغت خود و مشغول کردن خلق الله.
فلسفه اش هم این است که الان چند ماهی است بخش عمده ای از زمان و توان دولت و مجلس متوجه بحث ادغام وزارتخانه هاست و هر روز هم حرف جدیدی می زنند. یک بار می گویند این وزارت با آن وزارت ادغام شود ، بعد می گویند: نه! آن یکی در آن یکی دیگرتر(!) ادغام شود ، حالش بیشتر است. دو روز دیگر می گویند اگر راه و مسکن را ادغام کنیم ، خیلی بزرگ و بی قواره می شود و دو روز بعدتر می گویند: حالا که داریم این ها را با هم قاطی می کنیم ، وزارت ارتباطات را هم بزنیم تنگش و اخر هفته که می شود می گویند اصلاً بی خیال ادغام ، حوصله مان سر رفت از این قاطی پاتی کردن ها.
خداوکیلی از آنجا که در ممکلت ما کارها تا کنون طبق اولویت بندی پیش رفته ، آیا پرداختن به بحث بی فایده ادغام ،نشان نمی دهد که همه مشکلات با درایت آقایان - و ایضاً بانوان - حل شده و ته ماجرا چیزی جز بازی ادغام نمانده است؟
البته روزی که مجلسی های ما درباره ممنوعیت سگ گردانی در خیابان ها قانون تصویب کردند ، بنده پپه سراپا تقصیر شستم خبر دار شد که کفگیر مشکلات به ته دیگ خورده ولی با بحث ادغام ها ، یقین حاصل شد که خدا را شکر مشکل لاموجود!
خانه هم که آنقدر درست کرده اند که باد کرده روی دستشان(این جمله اخری همین جوری الهام شد، می ترسم کار جن ها بوده باشد!)
پاورقی:البته ، تأملات فلسفی این پپه حقیر سراپا تقصیر خیلی بیشتر از اینهاست اما می ترسم ریا شود یا چشم بخورم یا لااقلش فرار مغزها نمایم و به همین خاطر همه اش را نمی گویم.
آقای پپه
این مجلس و دولت هیچی نداشته باشند خوب باعث انبساط خاطر میشوند.
کو گوش شنوا؟!
من یه مهندس بیکارم ، به خدا از این شعار دادن های مسئولین دارم دیوانه میشم.
از اينكه در نگرش فلسفي نو به جهان گوي سبقت را از ما ربوده اي خوشحالم
دوستدارت،"كنفسيوس"
ارادتمند
دکارت
اینجانب سقراط به همراه ارسطو و افلاطون مراتب ارادتمندی خود به پپه بزرگ ، فیلسوف معاصر را اعلام می داریم.
ملانصرالدین
شما که اینو میگید همون مهندس موسوی تو مناظرات از روی نوشته فارسی تو هر جملش 4 تا چیز به کار می برد
جون مادرت اینو بزار مردم حال کنن
میان تکیه کلام تا بلدنبودن روخوانی انگلیسی تفاوت از زمین تا اسمان است.
اگد 2 نفر با جرات مثل شما تو این مملکت بودکه ما غمی نداشتیم
بهتون تبریک میگم با این قدرت بیان
البته اگه بزارن حرف بزنیدو سرتونو مثل بقیه زیر آب نکنند.
ولا گاهي وقتها كه سخنراني بعضي از مسئولان را مي شنوم فكر مي كنم من خودم هم از بيخ مشكل ليسنينگ دارم، يا من نمي فهم آقايان چي مي گن يا ايراني كه اونها ازش صحبت مي كنند با جايي كه من زندگي مي كنم فرق داره!!
در ضمن بند 1 محشر بود.
درود به شرفت جعفرجان.