عصر ایران - هشدار داده شد، جدی گرفته نشد. نطقهای آتشین در صحن مجلس انجام و از وقوع سونامی نمک در شهر خبر داده شد، باز هم فقط دولتیها وعده حل مشکل را دادند. تجمع اعتراضی برگزار شد و حتا عدهای بازداشت شدند و به قاضی شهر گفتند که نه دل در گرو اپوزیسیون دارند و نه سیاست. گفتند ابتدا از خطر سونامی نمک هراسیدند و بعد دلشان برای مرگ موجودی که همه حیات بود و اینک رو به احتضار است به رحم آمده. حتا زمانی که عمق متوسط دریاچه از ۱۴ متر به ۲ متر کاهش یافت، به جز باران که گاهی بارید دولتیها هیچ نکردند تا نمکهای دریاچه ارومیه ذره ذره بر زخم ساکنان این شهر، نمایندگان معترض و فعالان محیط زیست پاشیده شود و خود آخرین نفسهایش را بکشد.
حالا حدود دو دهه بعد از رویت نشانههای کم آبی و خشکی در بزرگترین دریاچه داخلی ایران و دومین دریاچه آبشور دنیا نگرانی ها ، علاوه بر شهروندان دامن مقامات دولتی را هم گرفته است؛چون خطر وقوع سونامی نمک که نابودی چند شهر را به دنبال دارد جدیست.
سفیدی وهم انگیز در دل ارومیهحیات و ممات دریاچه ارومیه که روزگاری نه چندان دور ، "نگین فیروزه ای ایران" نامیده می شد ، چند ماه است که به محل اختلاف تصمیمگیران و تصمیمسازان تبدیل شده است. بعضی رای به مرگاش دادهاند و میگویند دریاچهای که تنها کمتر از ۲۰ درصد آب دارد را مگر میتوان زنده پنداشت؟ همین گروه با مقایسه وضعیت بزرگترین آبگیر دایمی آسیای غربی با یک انسان دردمند، "اُتانازی" را برای دریاچه تجویز میکنند و میگویند برکههای کوچکی را نیز که وظیفه آبرسانی به دریاچه را برعهده دارند باید به بیراهه فرستاد تا آنچه که میماند سفیدی وهم انگیز باشد.
دکتر پرویز کردوانی که از او با عنوان پدر کویرشناسی ایران یاد میشود اولین بار این پیشنهاد را مطرح کرد که با موج انتقادات طرفداران احیای دریاچه مواجه شد.
کردوانی اما تاکید دارد که هرگز از خشک شدن دریاچه ارومیه خشنود نیست اما معتقد است از آنجایی که هزینههای احیای آن هنگفت و زمانبر است بهتر است کسانی که در بوجود آمدن این شرایط نقش داشتند بیش از این زمان را برای خشک کردن و برداشت نمک و پر کردن سطح دریاچه با شن و ماسه برای سبزشدن سطح آن و جلوگیری از ایجاد گردوغبار و احداث پارک توریستی تلف نکنند.
به زعم او اگر با انتخاب راهکارهایی دریاچه برای مدت کوتاهی احیا و بار دیگر به حالت گذشته بازگردد هم به محیط زیست خیانت میشود و هم به کشاورزان منطقه که در میانه بیآبی آب محصولاتشان در دریاچه نمک خالی میشود.
به گفته این فعال محیط زیست مقدمات مرگ دریاچه از نیم قرن قبل آغاز شد وقتی بدون توجه به ذخیره آبهای زیرزمینی تنها هدف، گسترش کشاورزی آن هم به شیوه غرقابی بود و بعد از آن هم جمعیت افزایش پیدا کرد و به دنبال آن در مسیر آب دریاچه چندین سد و صنایع پرمصرف آبی احداث شد.
کردوانی توضیح داد که حتا بعد از روشن شدن واقعیت ماجرا باز هم حق آبه تالابهای سراسر ایران از جمله ارومیه پرداخت نشد و هر بار میلیونها تومان اعتبار صرف طرحهای بینتیجه میشود در حالی که تامین دست کم ۱۰ میلیارد متر مکعب آب در شرایطی که ایران با کم آبی و معضلات تامین اعتبار روبه است نشدنی به نظر میرسد.
اظهارات رئیس سازمان آب منطقهای آذربایجان غربی هم نشان میدهد که او هم امید چندانی به احیای دریاچه ارومیه ندارد: "برای رساندن سطح آب دریاچه ارومیه به سطح تراز نرمال، نیازمند ۲۵ میلیارد متر مکعب آب هستیم که حتی اگر تمام ذخایر سدهای استان را هم در دریاچه رها کنیم این آب تأمین نمیشود." او آمار عجیب دیگری هم در اختیار رسانهها قرار داده میدهد: ۹۵ درصد از ۱۳هزار حلقه چاه غیر مجاز حفر شده در استان، در حوزه آبریز دریاچه ارومیه واقع شده است.
8 میلیارد تن نمک به چه کاری میآید؟کمی بعد از طرح پیشنهاد نابود کردن باقیمانده دریاچه، چند نماینده مجلس و فعالان محیط زیست از جمله محمد درویش فعال محیط زیست ایده خشک کردن کامل دریاچه ارومیه را خطرناکتر از خشک شدن دریاچه ارزیابی کردند.
درویش این قبیل پیشنهادات را ساده سازی مسایل میداند و میگوید: تمهیداتی مانند جلوگیری از ریزش آب در مسیر ۱۱ رودخانهای که به حوضه آبخیز ۲/۵ میلیون هکتاری ارومیه میریزد ممکن نیست.
همچنین بخش دیگری از اظهارات این فعال محیط زیست به ناممکن بودن برداشت حدود ۸ میلیارد تن نمک بستر دریاچه ارومیه مربوط است که به گفته او اگر این حجم از نمک از کف دریاچه جارو و بار چند صد هزار کامیون شود چند سال به طول میانجامد و اصلا قرار است به کجا انتقال داده و فرآوری شود؟
درویش طرح پیشنهادی برای مرتع کاری در بستر این دریاچه را هم از پیش ناکام فرض میکند و میگوید: این قبیل پیشنهادات فقط برای طبیعت ستیزان پیام آور شادی است که با خیالی آسوده محیط زیست را تخریب کنند چون در ایران تلاشی دوباره برای احیای آن نمیشود و پیش پا افتادهترین راهکار انتخاب میشود.
به باور این فعال محیط زیست اگر حدود یک دهه است که درباره دریاچه ارومیه اظهار نظر میشود دلیلی بر اقدامات عملی نیست چون واقعیت امر این است که به جز اظهار نظر و آوردن طرح و لوایح مختلف برروی کاغذ کار عملی صورت نگرفته است.
او امیدوار است و میگوید مصادیق زیادی از خشک شدن دریاچه و تالابها در دنیا وجود دارد که با تلاش NGOها و دولت بار دیگر احیا شده و یا مقدمات این کار فراهم شده است.
هشدار نماینده ارومیه در مجلس: سونامی نمک و موج مهاجرت در راه استبه جز این نادر قاضیپور نماینده ارومیه در مجلس هم مخالف شدید خشک کردن دریاچه است.
او هم به عصر ایران میگوید: برخلاف چیزی که گفته میشود احیای دریاچه ارومیه بار مالی چندانی ندارد و کسانی که صرفا از ارقام میلیاردی برای احیای دریاچه سخن میگویند دروغ گفته و درصدد فریب افکار عمومی هستند.
قاضیپور در این ارتباط استدلالهایی هم دارد و میگوید: "تصور کنید وضعیت دریاچه از آنچه که میبینیم بحرانیتر شود. کمترین تبعات این بحران اولیه مهاجرت دست کم یک میلیون نفر از محدوده این منطقه است که هم آب آشامیدنی شان شور شده و هم مشاغل خود را از دست دادهاند"؛ روندی که به گفته تعدادی از مقامات محلی و نمایندگان آذربایجان در مجلس از سال گذشته آغاز شد؛ یعنی به دنبال پس روی آب دریاچه ارومیه و شور شدن آبها تنها طی ۹ ماه ۵۰ روستای ارومیه به دلیل از دست دادن منبع حیات یعنی آب مجبور به مهاجرت از سرزمین اجدادیشان شده و روستاهای محل زندگیشان تخلیه شد.
حالا قاضیپور بار دیگر تاکید میکند که بهتر است مدیران دولت روحانی برخلاف دولت احمدینژاد به شعار دادن خاتمه دهند چون بحران دریاچه هر روز بیشتر دامنگیر منطقه میشود و تاکنون هم چندین بار شواهدی مبنی بر وقوع محدود طوفان نمک گزارش شده است.
این نماینده مجلس نگران است و میگوید ممکن است در دفعات آینده این طوفان به شکل محدود اتفاق نیفتد که اگر گستردهتر شود دولت باید با مهاجرت ۳ میلیون نفر و هجوم آنها به مناطق اطراف چه کند؟
پیش بینی شده است در صورت سونامی نمک، عجب شیر، بناب، ملکان و تبریز اولین شهرهایی هستند که قربانی نمکهای بادآورده دریاچه ارومیه میشوند چون وزش باد از غرب به شرق است. بر این اساس احتمال آواره شدن میلیون ها نفر از ساکنان اطراف منطقه هم وجود دارد.
در این ارتباط مهدی عیسیزاده نماینده میاندوآب، تکاب و شاهین دژ در مجلس هم نسبت به افزایش بیماریهای خونی، پوستی و ریوی در آذربایجان غربی به دلیل طوفانهای شن و نمک هشدار داد.
او همچنین تاکید میکند که بخش زیادی از اقتصاد ایران و به ویژه ارومیه از راه کشاورزی میگذرد و سالانه چند میلیارد دلار ارز فقط از راه محصولات کشاورزی وارد کشور میشود.
قاضیپور نماینده ارومیه در مجلس هم به تولید سیب، انگور، کنسانتره و... در ارومیه اشاره میکند و میگوید: در حال حاضر در فروشگاههای بیش از ۶۰ کشور جهان این محصولات عرضه میشود.
این نماینده مجلس ادامه میدهد که ۶۴ درصد سردخانههای ایران در ارومیه قرار دارد و ۸۰ درصد کنسانترههای کشور هم در ارومیه است که اگر تعطیل شود هزاران میلیارد تومان خسارت به کشور وارد میشود.
به گفته او شاید منتقدان بر این باور باشند که با تعطیلی این واحدها تنها بخش خصوصی آسیب میببیند اما نباید فراموش کرد که اگر این اتفاق روی دهد مالیات این واحدها به دولت قطع میشود و مجبور به واردات خواهیم بود و باز هم کشور در سطح کلان آسیب میبیند.
قاضیپور در عین حال بارها تاکید کرد که دریاچه ارومیه تنها متعلق به شهر ارومیه و استان آذربایجان نیست و مشکل دریاچه ارومیه بحران ملی است چون تبعات بعدی آن گریبان کشور را میگیرد.
این نماینده که در سالهای گذشته پای ثابت انتقاد از شرایط حاکم بر این دریاچه بوده توضیح میدهد که حیات و ممات مردم منطقه به طور مستقیم به دریاچه ارومیه ارتباط دارد و در حالی که این همه شعار برای احیای آن داده شده اما اعتباری برای این کار اختصاص پیدا نکرده است.
به زعم او حمید چیتچیان وزیر نیروی فعلی هم مانند وزیر نیروی دولت احمدینژاد تمایلی به انجام دادن کار اساسی برای دریاچه ارومیه ندارد و اگر دارد باید طرحهای کارشناسی را قبل از آنکه دیر شود به پیمانکاران واگذار کند.
قاضیپور در ارتباط با موفقیت احتمالی معصومه ابتکار رییس سازمان محیط زیست و دولت روحانی برای احیای دریاچه ارومیه هم گفت که با روند کنونی امید چندانی به موفقیت ندارد و نگران است که احیای دریاچه درگیر بروکراسیهای موجود در ایران شود و وضعیت هرروز وخیمتر از گذشته شود. او تاکید کرد که مقامات کشوری دستور آزادسازی آبهای در مسیر دریاچه را صادر کنند مردم و مقامات ارومیه به خوبی میدانند چگونه دریاچه ارومیه را احیا کنند.
یک اختلاف جدیدر میانه شعارها و برنامههایی که طی ۸ سال گذشته برروی کاغذ برای احیای دریاچه ارومیه پیشنهاد میشد یکی هم انتقال آب از دشت گلفرج در جلفا به دشت شبستر و دریاچه ارومیه بود که دولت نهم اصرار به اجرای آن داشت. این پیشنهاد ماهها باعث اختلاف نظر و انتقادات تند نمایندگان آذربایجان غربی و شرقی علیه یکدیگر شد که در نهایت علی لاریجانی رییس مجلس در نامهای به حسن روحانی اجرای آن را غیر قانونی اعلام کرد.
نمایندگان آذربایجان غربی معتقدند که افرادی برای انتقال آب ارس از مسیر مورد اشاره اصرار دارند تا زمینهای بایر خود را آباد کنند و در نهایت آب کمی به دریاچه سرازیر شود. موضعگیریهای از این دست کم و بیش درباره طرح انتقال آب دریای خزر به دریاچه ارومیه هم مطرح شده که مقامات دولت روحانی هم اعلام کردهاند این طرح را هم از نظر محیطی و فنی بررسی میکنند.
سدها را بشکنیدحالا ۸ سال بعد از هشدارهای مختلف و تصویب چند طرح و لایحه بینتیجه پیرامون دریاچه ارومیه، دولت حسن روحانی اولین مصوبه خود را به بررسی وضعیت این دریاچه اختصاص داده و معصومه ابتکار در دومین روز کاری خود راهی ارومیه شد و پس از آن به رسانهها گفت که از مشاهده تصاویر هوایی این دریاچه و بلایی که بر سر آن نازل شده بسیار هراسان است.
وزارت نیرو هم طی فراخوانی از تمام افراد خواسته بود اگر درباره احیای دریاچه ارومیه طرح و دیدگاهی دارند تا ۲۴ شهریور آن را در اختیار این نهاد قرار دهند.
شاید این نهاد که در سالهای گذشته همواره یه ساخت سدهای مختلف افتخار کرده در نهایتا مجبور شود چند سد از سی و چند سدی که در اطراف دریاچه ارومیه ساخته شده را برای جلوگیری از نابودی بیشتر این آبگیر خراب کند. تمهیدی که به گفته دکتر اسماعیل کهرم استاد دانشگاه و فعال محیط زیست در چند کشور از جمله آمریکا -با شکستن سد اورگلید که تالاب اورگلید را از بین برده بود - و آلمان و چین روی داده است.
راهکاری که به نظر غلامحسین لفظی استاد جغرافیا میتواند به نوعی دیگر هم بررسی شود یعنی حدود 30 درصد از آب پشت سدها به سمت دریاچه ارومیه هدایت شود . در این صورت سالانه حدود 3 میلیارد مترمکعب آب به دریاچه سرازیر میشود تا هم جلوی خشکی بیش از حد گرفته شود و هم اهدافی که سدها برای آنها احداث شدهاند محقق شود.
به زعم او باید واقع بین بود چون با توجه به وضعیت حاکم، احیای کل دریاچه ارومیه و برگشتن به گذشته و زمان پرآبی تقریبا غیرممکن است ولی با برخی راهکارها میتوان از خشک شدن کامل دریاچه، جلوگیری و به احیای قسمتی از آن پرداخت.
در کنار این باید از نظرات مختلف کارشناسانی یاد کرد که معتقدند با توجه به وضعیت خاص این دریاچه حتا اگر دولت بتواند امکان انتقال آب به ارومیه را فراهم کند باز هم برای احیای آن به زمانی بیش از یک دهه و صرف میلیاردها تومان هزینه نیاز است.
در حالی که این موضوع چند سال قبل هنگامی که با وجود مخالفتها احداث جاده میان گذر که دریاچه را به دو نیمه شرقی و غربی تقسیم کرد با حمایت شدید دولت احمدینژاد و مقامات محلی عملیاتی شد و بعد از آن عملا دو سوم تالاب ارومیه به دلیل طراحی نامناسب یک پل نه چندان بزرگ خشک شد، قابل پیش بینی بود.
میتوان اما و اگرها و ای کاشها را با نامشخص بودن چگونگی هزینه اعتبارات بانک جهانی برای احیای دریاچه، ساخت چندین سد در مسیر دریاچه و رواج بیرویه کشاورزی غرقابی بیتوجه به منابع آب، دریغ کردن کامل حق آبه ۳ میلیارد متر مکعبی، افزایش جمعیت و... ادامه داد. افسوسی که قطعا آرامش خاطر را به ساکنان شمالِ غرب ایران باز نمیگرداند؛ تا وقتی هیولای سفید ذره ذره در ارومیه آب شود.