۱. همیشه حس شوخطبعیتان را با خودتان داشتهباشید. با دوستانتان شوخ طبعی کنید. اگر دوستان دوستانتان شوخطبع هستند، آنها را نیز دعوت کنید. هر وقت به بیمارستان، مراکز کاهش وزن، مراسم ترحیم میروید و نیز هر وقت به محل کار میروید، به خانه میآیید، بیدار میشوید، و به خواب میروید این را به یاد داشتهباشید.
۲. اگر موضوعی ارزش گریه کردن داشتهباشد، احتمالا ارزش خندیدن هم دارد. نوعی چشمانداز را در خودتان ایجاد کنید که به شما اجازه دهد دیدگاهی گستردهتر و طولانیتر از اوضاع داشتهباشید؛ این کمکتان میکند درک کنید که هرچند اوضاعتان ناراحتکننده است، اما شاید هم یک روز داستانی فوقالعاده شود.
۳. آدمهای دیگر به آنچه پوشیدهاید اهمیتی نمیدهند.
۴. لوس و ننر نباشید. اگر خانم هستید این اهمیت ویژهای دارد. دختربچهها میتوانند لوس باشند، اما اینکه به عنوان یک بزرگسال مانند یک ترسوی عصبی رفتار کنید که بیجا میخندد، و بیجا ناله میکند، جنسیتتان هر چه باشد، پذیرفتنی نیست. اگر آشفته هستید، ترسیدهاید، و احساس ضعف میکنید، نباید رفتارتان را تغییر دهید؛ باید زندگیتان را تغییر دهید.
۵. دروغ نگویید. شیطان را دور بزنید و حقیقت را بگویید.
۶. قاعدهی بالا یک استثنا دارد: هرگز به یک بچه نگویید شبیه سوسیسی است که کلاه به سر گذاشتهاست. والدیناش شما را نخواهندبخشید. این وضعیتی است که گفتن حقیقت چندان ضرورتی ندارد. اگر از ترس ایجاد ناراحتی بیمورد، امکانپذیر نیست که تمام حقیقت را بگویید، فقط بگویید بچه "شاد” به نظر میرسد.
۷. از جملات مجهول استفاده نکنید. نگویید "انجام میشود”. بگویید "انجاماش میدهم” و بعد یک مهلت دقیق و تغییرناپذیر تعیین کنید. همیشه برای خودتان مهلت تعیین کنید.
۸. نوک قله همیشه لغزنده است؛ هیچ قلهای امن نیست. فقط زمینهای پست محلی برای استراحت در اختیارتان میگذارند. آیا آمادهاید تا روی زمین پست بمانید یا در حال بالا رفتن هستید؟ تصمیم بگیرید و مطابق تصمیمتان کولهبار ببندید.
۹. همانطور که سنمان بالا میرود، عشق تغییر میکند. به عنوان یک جوان شیفتهی یک ایدهآل دست نیافتنی میشوید. وقتی بالغتر میشوید، عاشق یک فرد میشوید: برای خودتان استدلال میکنید که "مطمئنا او فقط یک چشم وسط پیشانیاش دارد، اما هرگز تولد من را فراموش نخواهدکرد.”
۱۰. قدرت یعنی بتوانید آدمهای احمق را متقاعد کنید که کارهای هوشمندانه انجام دهند و آدمهای باهوش را متقاعد کنید که کارهای احمقانه انجام دهند. برای همین است که قدرت خطرناک است.
۱۱. شرلوک هولمز میگفت: "کار بهترین مرهم برای غم است واتسون عزیز من.” به حرف آقای هولمز گوش کنید.
۱۲. همه میخواهند برای عشق، خوشبختی، و کاهش وزن راه میانبر پیدا کنند، البته لزوما به همین ترتیب. اما به جز متولد شدن در خانوادهای پر از عشق، دریافت کردن ژنهای خوب، و به ارث بردن حقوق بهرهمندی از عواید یک معدن، راه میانبری وجود ندارد. بقیهی ما باید برای آن تلاش کنیم.
۱۳. به کسانی که بهطور غمانگیزی برای خودشان غصه میخورند، کمک کنید درک کنند ذاتا قابل ترحم یا جالب توجه نیستند. آنها را تشویق کنید به موضوعاتی به جز خودشان بپردازند.
۱۴. مهربان باشید، خوب نباشید. مهربانی هم هدفمند است و هم بامعنی. اعمال مهربانانه مستلزم سخاوت در روابط عاطفی و چیزهای دیگر است. خوبی متظاهرانه و سطحی اغلب اواقات خودنمایی و جلوهفروشی است.
۱۵. فقط کارکنان ضعیف ابزار را مقصر میدانند. تقصیر کامپیوتر، دانشگاه، قطار، دولت، یا آنتندهی ضعیف تلفن همراه نیست. مسئولیتپذیر باشید.
۱۶. شما میدانید گاهی چگونه فکر میکنید که خواب نیستید- نصفه و نیمه به یک گفتوگو یا به تلویزیون گوش میکنید- اما نهایت پیمیبرید ناخودآگاه هستید؟ یک بخش از مغزتان قسم میخورد بیدار است، اما وقتی واقعا به خودتان میآیید، متوجه میشوید کاملا جای دیگری بودهاید؟ گاهی این اتفاق در زندگی میافتد. گاهی تنها راه اینکه بدانید حقیقتا عاشق شدهاید، در حرفهای کاملا غلط مشغول شدهاید، در میهمانیها یک ابله بودهاید، یا یک شاعر فوقالعاده هستید این است که از خواب بپرید.
۱۷. همیشه میتوانید کاری را که به آن مشغول هستید متوقف کنید.
۱۸. شما یا باید کاری مفید انجام دهید یا باید بازی کنید. نباید هنگام کار به بازی فکر کنید و هنگامی که بیرون از محل کار به تفریح میپردازید به کار فکر کنید. تقسیم کردن زندگیتان به بخشهای مختلف لزوما چیز بدی نیست. آسان است که با احساس گناه لذت را تباه کنید و زمانی را که میتوانست موثر باشد با احساس بیرغبتی تباه کنید.
۱۹. آگاه باشید که اگر یک آشیانهی امن را بیش از حد محکم بگیرید، تبدیل به دام میشود. بدون اینکه از عواقب آن آگاه باشید، استقلال را با امنیت معامله نکنید.
۲۰. شما یک روز خواهید مرد. تا آن روز باید هر کاری ممکن است بکنید تا از زندگی لذت ببرید.
منبع: بازده