تصمیمگیریهای شما در اکثر مواقع بر چه اساسی استوار است؟ آیا همیشه عاقلانه تصمیم میگیرید؟
به گزارش آی بانو؛ چرا رفتن به رستورانی خاص را دوست دارید؟ پیشغذای آن فوقالعاده است؟ استیکهای آن آبدار است؟ یا شاید به خاطر هر آنچه که قبل از ترک رستوران به طور اتفاقی میخورید؟ تفکر دربارهی جاهایی که غذا میخورید و حسی که به آن مکانها دارید، فیلمهایی که تماشا میکنید یا مغازههای با کیفیت، بسیار ساده است. اما نتایج تحقیقات جدید که اخیرا منتشر شده این ایده را زیر سوال میبرد.
اطلاعات حاکی از آن است که مغز به برخی از تجربیات بیشتر از برخی دیگر توجه میکند و کلید، احساس شماست.
چه نوع عواملی چگونگی احساس ما دربارهی تجربیات را تعیین میکند؟
به یاد آوردن، یکی از جنبههای مهمِ هدایت جهان از سوی ماست. هنگامی که وارد مغازهایی میشوید یا به غذا ناخونک میزنید و یا حتی با دوستتان بازی میکنید، احتمالا با خاطرهایی مثبت یا منفی از آن تجربه برایتان باقی میماند. هنگامی که سعی دارید برای انجام امور در آینده تصمیم میگیرید، آن خاطره به شما کمک میکند. خاطرهی رستورانی که برگرهای وحشتناکی داشت، موجب میشود تا هنگامی که دوباره برای غذا خوردن در جایی تصمیم میگیرید، از آن رستوران اجتناب کنید.
هنگامی که به این خاطرات فکر میکنید، ذهن فرایندی همچون میانگینگیری از تجربیات انجام میدهد. قضاوت ما درمورد امور براساس اینکه در حین تجربهی آن حس خوبی داشتیم یا بد، شکل میگیرد. اگر یک فیلم را نسبت به فیلمی دیگر بیشتر دوست دارید احتمالا به این دلیل است که فکر میکنید یک چیز در فیلم بیشتر برایتان جذاب بوده.
محققان درمورد چه چیزی مطالعه میکنند؟
آنچه برای تیم تحقیق شگفتآنگیز مینمود، زمان وقوع احساسات مثبت ما دربارهی موضوعات مختلف و نحوهی حفظ آن خاطرات بود، حتی هنگامی که تجربیات ما بینابینی بود. برای مثال، اگر شما به رستورانی با غذای اصلی عالی و دسر خیلی بد رفتید، آن را با رستورانی با غذای اصلی خیلی بد و دسر فوقالعاده چطور مقایسه میکنید؟
برای دریافت این امر، تیم تحقیق گروهی از افراد را در مسابقهای شرکت دادند. در دور اول، به شرکتکنندگان دو سری سکهی دیجیتال با ارزشی مطابق با سایز آنها داده شد. هر سری شامل سکههایی با ارزش متفاوت و ترتیب مختلف بود. از شرکت کنندگان خواسته شد تا آزادانه فقط یک سری از سکههایی که به آنها داده شده را انتخاب کنند. در دور دوم نیز شرکتکنندگان کار مشابهای را انجام دادند، اما بهطور خاص از آنها خواسته شد تا بیان کنند که کدام سری از سکهها را در هر جفت ترجیح میدهند.
ماحصل کار محققان چه بود؟
تیم تحقیقاتی دریافتند، افراد سری سکههای ارزشمند را ترجیح میدهند. بالطبع سکههای سنگینتر بیشتر از دیگر سکهها مورد توجه قرار گرفته بود. سکههای که در انتها قرار داشت کمتر از دیگر سکهها مورد توجه واقع شده بود. در نتیجه، چنانچه یک فرد تصور کند سکه ارزش بالایی دارد، به آن سری تمایل بیشتری نشان میدهد.
نکته این جا بود که هر دو سری از سکه ها به طور متوسط از ارزش مشابهای برخوردار بودند. تفاوت، فقط در ترتیب آنها بود. این به محققان نشان داد که چطور آخرین سکه مسیر و احساس فرد را درمورد کل مجموعه تغییر میدهد. فرد ممکن است تصور کند مجموعه شامل تعداد زیادی از سکههای کوچک است، اما اگر نتیجهی آن یک جایزه بزرگ باشد، امتیاز بالاتری نسبت به یک سری سکههای بزرگ که به چند پنی کوچک ختم میشود، کسب میکند. محققان بر این باورند این روش رتبه بندی به عنوان یک نوع میانبر ذهنی عمل میکند، بدین ترتیب مغز بدون استفادهی بیش از حد از خاطرات، تصمیمات فوری میگیرد.
چگونگی تاثیر آن بر من؟
این تحقیق نشان میدهد که پایان خوش میتواند مسیر یک تجربه منفی را متحول کند و یک پایان ناامیدکننده، علیالرغم تمام نکات مثبت تا قبل از اتمام، همه چیز را تغییر دهد. نکتهی قابل توجه این است که فریب این میانبرهای ذهنی را نخوریم. پیش از آنکه هتلی را به دوستی پیشنهاد دهید یا نظرتان را دربارهی رستورانی تغییر دهید، درمورد کل تجربه نه تنها انتهای آن فکر کنید .