به راستی در روان ما چه ساز و کارهایی راه یافته اند که حیات ما و جوامع بشری را تحت تاثیر قرار داده اند.
روان انسان قابلیت شگفت انگیزی برای ابداع ساز و کارهایی دارد که شخص را از آگاه شدن به هیجان های نامطلوب برحذر می داد. این ساز و کارها به صورت مبدل و تغییر شکل یافته در خارج از حیطه هشیاری به فعالیت می پردازند؛ به عبارت دیگر، ساز و کارهای دفاعی اقدامات روانی خاصی هستند که به شیوه های مختلفی از آگاه شدن فرد به مضامین عاطفی غیرلذت بخش جلوگیری می کنند.
یعنی برای گریز از احساسات واقعی و به صورت خودفریبانه استفاده می شوند. این مضامین عاطفی ناخوشایند، مثال هایی مثل اضطراب، افسردگی و خشم را در بر می گیرند که محتوای هر یک از این عواطف ممکن است ریشه در سنین اولیه رشد تا زمان حال داشته باشد.
این ساز و کارهای دفاعی که از دوران کودکی آموخته و ابداع شده اند، سرانجام به صورت عادت در می آیند. این عادت ها را می توان به تنفس تشبیه کرد. همان طور که در حالت عادی افراد به تنظیم عمل دم و بازدم خود آگاهی ندارند، به ساز و کارهای دفاعی نیز آگاهی ندارند؛ مگر این که به صورت عمدی یا غیرعمدی این ساز و کارها را به خدمت بگیرند.
همه ما به صورت روزمره و اغلب به صورت ناخودآگاه در موقعیت های مختلف از این راهکارها استفاده می کنیم. می توان گفت که استفاده از این ساز و کارها لازمه زندگی اجتماعی می باشد و استفاده از آن ها در حد اعتدال و سالم مجاز است. ولی مشکل زمانی ایجاد می شود که افراد به صورت افراطی، نابجا و نامتناسب این ساز و کارها را به کار می برند. ممکن است استفاده گه گاهی و با بعضی شرایط از یک مکانیسم دفاعی خاص مشکلی ایجاد نکند، ولی استفاده از همان مکانیسم در همه شرایط و به صورت افراطی مشکل ساز شود.
شناخت و آگاهی از ساز و کارهای دفاعی در بسیاری از موقعیت های زندگی ارزشمند است. بیشتر این دفاع ها برای مهار عواطف و احساسات ناشی از تعارض درونی به کار گرفته می شوند، یعنی فرد برای جلوگیری از مواجهه با احساسات و هیجانات دردناک و اضطراب زا ساز و کارهای دفاعی را به کار می برد؛ در نتیجه با موقعیت مشکل زا، تعارض های درونی و احساسات و عواطف ناشی از آن رو در رو نمی شود.
به نوعی می توان گفت فرار از احساسات و هیجانات و دورزدن آن ها به طور موقتی مرهمی بر دردهای آدمی است، ولی در درازمدت معکوس عمل می کند و فرد مجموعه ای از تعارض های حل نشده را به دوش می کشد که مطمئنا بار هیجانی و روانی زیادی به او تحمیل می کند و در نهایت منجر به اختلالات روانی و شخصیتی متعددی می شود.
ناگفته نماند که بعضی از ساز و کارهای دفاعی در شکل گیری ساختار روانی بهنجار مفید هستند و لزوما برای خنثی کردن عواطف استفاده نمی شوند، به عبارت دیگر بعضی از این ساز و کارها سازنده و انطباقی می باشند؛ مثلا همانندسازی با سیستم های ارزشی والدین در سنین دبستان نه تنها کودکان را از تنبیه شدن توسط والدین محافظت می کند، بلکه در تشکیل یکی از ساختارهای مهم روان که شامل ارزش ها، آرمان ها و ظرفیت های انتقادی است، بسیار تاثیرگذار است.
ساز و کارهای دفاعی مختلفی وجود دارد؛ مثل همانندسازی، واکنش وارونه، دونیم سازی، ادغام، توجیه عقلی، آرمانی ساختن، ریاضت کشی، جبران، فرافکنی، درون فکنی، واپس روی، سرکوب، جابجایی، شوخ طبعی. در این جا به معرفی مکانیسم دفاعی شوخ طبعی می پردازیم. شوخی را می توان عمل، گفتار یا نوشتاری دانست که باعث سرگرمی و تفریح می شود. حس شوخ طبعی یک ویژگی شخصیتی پایدار و متغیر مهم تفاوت های فردی است که در رفتارها و تجربیات مختلف به صورت خندیدن و خنداندن نمود می یابد.
روان کاوان معتقدند که شوخ طبعی از ساز و کارهای دفاعی بسیار خوب، بالغ و سالم است. محققان دیگری نیز به اهمیت شوخ طبیعی و نقش آن در سلامت روان و کاهش اضطراب و افسردگی اشاره کرده اند. تحقیقات متعدد نشان داده است که شوخ طبیعی به عنوان ساز و کاری در برابر استرس، تنیدگی، اضطراب و افسردگی عمل می کند. افراد شوخ طبع از هوش هیجانی و کفایت اجتماعی بالاتری برخوردارند؛ البته همه انواع شوخ طبعی شامل توصیفات بالا نمی شوند، با توجه به این بحث سوالاتی مطرح می شود:
آیا همه انواع شوخی سالم است؟ آیا همه شوخی ها با سلامت روان رابطه دارد؟ آیا هر نوع شوخی را می توان به عنوان روشی برای کاهش استرس و اضطراب در نظر گرفت؟ آیا همه افراد شوخ طبع سلامت روان بالاتر و اضطراب و افسردگی کم تری را تجربه می کنند؟
مسلما جواب منفی است. تحقیقات متعدد نشان داده اند که با تحلیل نوع شوخی هایی که افراد انجام می دهند، می توان سلامت روانی گوینده را حدس زد. شوخی ها و لطیفه هایی که به تحقیرشدن مخاطب و تخلیه هیجانی گوینده منجر شوند، نشان دهنده مشکلات هیجانی گوینده هستند. این نوع شوخی ها که از مشکلات هیجانی شخص گوینده حکایت دارند، سالم و طبیعی نیستند.
بین شوخی سالم و ناسالم تفاوت هایی وجود دارد که آگاهی از این تفاوت ها در بهبود روابط اجتماعی مفید است. مسخره کردن و شوخی های خشونت آمیز بسیار شبیه شوخی سالم است. درک تفاوت بین این دو نوع شوخی خیلی سخت نیست. در شوخی های ناسالم و خشونت آمیز با کمی توجه در واکنش های طرف مقابل می توان درک کرد که مخاطب آزرده خاطر و رنجیده شده است.
به طور کلی چهار سبک شوخ طبعی قابل تفکیک است:
شوخ طبعی پرخاشگرانه: در این سبک شوخی، گفته ها و رفتار فرد باعث تحقیر طرف مقابل می شود. حتی ممکن است خود گوینده هم متوجه این موضوع نباشد؛ به عبارتی این نوع شوخی به نحوی باعث آزار و تحقیر مخاطب می شود. در حال حاضر بعضی از شوخی هایی که در شبکه های اجتماعی رد و بدل می شوند از این نوع هستند.
شوخ طبعی خودشکنانه: در این سبک شوخی که نقطه مقابل شوخ طبعی پرخاشگرانه است، فرد به تحقیر خود می پردازد تا جمع را بخنداند. در این جا فرد خود را خوار و مضحکه مردم قرار می دهد تا دیگران بخندند.
شوخ طبعی خودارزنده ساز: در این جا حتما لازم نیست مخاطبی وجود داشته باشد؛ بلکه ممکن است فرد با مشکل و مساله ای مواجه شود و با آن شوخی کند تا از استرس و فشار ناشی از آن بکاهد، با این هدف که بهتر با مساله مواجه شود.
شوخ طبعی پیونددهنده: در این سبک فرد برای این که رابطه اش با جمع صمیمانه تر شود به این شوخی می پردازد. هدف سرگرم کردن و خنداندن دیگران بدون تحقیر یا بی ارزش کردن خود و دیگری است. فرد شخصیت خود را تحقیر نمی کند و از طرفی حواسش هست که شوخی اش باعث رنجش کسی نشود.
در زمینه سبک های شوخ طبعی تحقیقات زیادی انجام شده است و به این نتیجه رسیده اند که دو سبک اول یعنی سبک های پرخاشگرانه و خودشکنانه، سبک های ناسالم شوخی و دو نوع بعدی یعنی سبک های پیونددهنده و خودارزنده ساز، سبک های سالم شوخی هستند.
شوخی های پرخاشگرانه و خودشکنانه برخلاف تصوری که همگان از شوخی دارند، نه تنها سلامت روان را پیش بینی نمی کنند، بلکه با اضطراب، افسردگی و استرس رابطه دارند. افرادی که از این سبک استفاده می کنند، معمولا افرادی متخاصم و خشمگین هستند و می توان گفت که این سبک شوخی ها، مخصوصا شوخی های پرخاشگرانه، ریشه در عقده حقارت دارند. بعضی مواقع، افراد برای مبارزه با عقده حقارت خود و کاستن از آن به این شوخی ها می پردازند.
در سوی دیگر افرادی که شوخی های خودارزنده ساز و پیونددهنده را انجام می دهند، سلامت روان بالاتر و اضطراب، افسردگی و خصومت کم تری دارند. این ها روابط بهتری با اطرافیان دارند و در روابط اجتماعی خود ثبات هیجانی بالایی نشان می دهند.
در استفاده از این سبک های شوخ طبعی تفاوت های جنسیتی وجود دارد. به طور کلی مردان نسبت به زنان از شوخی های پرخاشگرانه و خودشکنانه بیشتری استفاده می کنند، اما در شوخی های خودارزنده ساز و پیونددهنده تفاوتی بین مردان و زنان وجود ندارد. مردان بیشتر همدیگر را مسخره می کنند و به هم طعنه می زنند. هدف از انجام این شوخی ها بیشتر رقابت است تا برتری و مزیت خود را به رخ دیگران بکشند؛ ولی خانم ها برای عمیق تر شدن پیوند با دیگران و تسهیل روابط اجتماعی از شوخی های پیونددهنده استفاده می کنند.
در انتها به نوعی شوخ طبعی اشاره می کنیم که ویژگی افراد خاصی است که حداکثر توانایی های بالقوه خود را محقق ساخته اند، یعنی همان افراد خودشکوفا. مازول ویژگی های زیادی را برای افراد خودشکوفا ارائه می دهد که یکی از این ویژگی ها شوخ طبعی است؛ اما شوخ طبعی این افراد با افراد عادی متفاوت است.
شوخی این افراد طنز و لطیفه ای ظریف است که علاوه بر خنداندن نکتهای آموزنده در آن وجود دارد. این نوع شوخی ها حکیمانه و مخاطب آن ها نوع بشر است و لبخندی همراه با درک را به مخاطب ارزانی می دارند. شوخی این افراد نه به قصد تخریب و تحقیر فرد یا گروهی و نه برخاسته از عقده های شخصی است؛ بلکه کاملا بی طرفانه و فقط با هدف خنداندن همراه با آگاهی و هوشیاری برای مخاطبان خود انجام می شود.
به طور کلی افراد خودشکوفا درصد کمی از جمعیت هر جامعه ای را تشکیل می دهند و بالطبع بیشتر شوخی هایی که در جامعه مشاهده می شوند را نمی توان از این نوع دانست. با کمی تامل می توان دریافت که در حال حاضر در جامعه ما شوخی های زیادی در مواجهه با مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، آموزشی، ورزشی و حتی مصائب و بلایای طبیعی و غیرطبیعی ساخته و پرداخته می شود. بلافاصله بعد از این که اتفاق خاصی در هر زمینه ای رخ می دهد، جک های مربوط به آن در شبکه های اجتماعی و کوچه و بازار دهان به دهان می شود که گاها بسیار نابجا و منزجرکننده است.
درباره منشا پیدایش این شوخی ها نمی توان به قطع سخن گفت؛ اما تا حدودی نقش نوعی شوخی و به سخره گرفتن جمعی و از طرف دیگر تا حدودی انکار ناخودآگاه پدیده ها را می توان مشاهده نمود که دلیل آن سعی افراد در کاستن از مواجهه مستقیم با واقعیت های زندگی اجتماعی و به تبع آن کم رنگ کردن اضطراب و تنش ناشی از آن است.
به نظر می رسد اگر این شوخی ها موقت و با هدف کاستن از اضطراب و فشار روانی باشند. ولی در بلند مدت به مساله و پدیده اجتماعی موضوع این شوخی ها پرداخته شود، می توانند مفید و سازنده باشد؛ اما در صورتی که به طور کلی انکار قضیه صورت بگیرد و خندیدن و خنداندن بدون آگاهی و صرفا با هدف سرپوش گذاشتن باشد، قطعا غیرسازنده و مضر خواهندبود.
منبع: برترینها