عصر ایران - روز سوم جشنواره در سینما رسانه (پردیس ملت) با نمایش فیلم مستند "بهارستان، خانه ملت" بابک بهداد و 3 فیلم داستانی "ناگهان درخت" صفی یزدانیان، "قصر شیرین" رضا میرکریمی و "سمفونی نهم" محمد رضا هنرمند همراه بود.
فیلمی در باره محله بهارستان تهران و جایگاه آن در اتفاقات تاریخ معاصر. این فیلم درباره منطقه بهارستان تهران است که شامل مسجد سپه سالار، میدان بهارستان، باغ بهارستان و بخشی از باغ نگارستان است و تاریخچه این منطقه را از زمان ناصرالدین شاه قاجار، پهلوی اول و دوم به تصویر کشیده و برای مخاطب بازگو میکند. اتفاقات و تجمعات و تظاهراتی که برای نهضت ملی شدن نفت، کودتای ۲۸ مرداد، واقعه ۳۰ تیر رخ داد از بخشهای فیلم است.
بخش زیادی از فیلم بر اساس عکسها و تصاویر آرشیوی پیش میرود، تصاویر آرشیویی استفاده شده در نوع خود جالب بود، بخشی از این تصاویر تا به حال در هیچ فیلم دیگری استفاده نشده و از کانالهای خارجی تهیه شده است.
به عنوان یک فیلم مستند قابل قبول و در پاره ای جهات جذاب است کارگردان فیلم اعلام کرد:« با ساخت این مستند دوست داشتم مخاطب با بخش مهمی از تاریخ این مملکت یعنی بهارستان آشنا شود و از اتفاقاتی که در آن رخ داده مانند ماجرای ۳۰ تیر مطلع شود.»
صفی یزدانیان که یک فیلم دیگر هم کارنامه خود دارد (در دنیای تو ساعت چند است؟) و منتقد با سابقه سینماست در فیلم دومش «ناگهان درخت» اگرچه سعی دارد بر چند محور نوستالژی، جریان سیال ذهن و سینمای شاعرانه پیش رود اما فیلمش هیچ کدام از این پارامترها را ندارد.
کلیت فیلم تکه، تکه است و هیچ هماهنگی وارتیاط با منطق فیلم در فیلمنامه دیده نمیشود، شاید هر کدام از این بخشها را اگر مستقل ببینید جذاب باشد اما کنار هم قرار گرفتن آنها در یک فیلم بیمعنی و گیجکننده است و بسیاری از بخشها بدون کارکرد است و آنرا میتوان حذف کرد بدون آنکه در روند فیلم حفرهای ایجاد کند.
زمان فیلم طولانی و ریتم آن خسته کننده است، در بازی بازیگران اصلی فیلم پیمان معادی و مهناز افشار هیچ نکته بارزی وجود ندارد و بسیار معمولی است.
حضور مهراب قاسم خانی و شقایق دهقان در فیلم در حد چند صحنه کوتاه است که دیالوگ خاصی هم ندارند. با توجه به مانور تبلیغاتی که بر پیوستن این 2 نفر به جمع بازیگران فیلم داده شد، انتظار حضور بیشتری از آنها در فیلم وجود داشت.
بهترین اتفاق فیلم بازیگر نقش مادر فرهاد(پیمان معادی) است که یک مادر دوست داشتنی و باورپذیر دیگر به سینمای ایران معرفی شده است.
موسیقی، طراحی صحنه، فیلمبرداری و ... اگر چه هر کدام به تنهایی جلوهای دارند اما کنار هم قرار گرفتن این اجزا هم بدون هارمونی و گیج کننده است. سینمای شاعرانه و نوستالژی یک پارامترهایی دارد که با نشان دادن چند عکس قدیمی و استفاده از موسیقیهای خاطرهای شکل نمیگیرد.
میر کریمی با قصر شیرین به موضوع خانواده و روابط اعضای خانواده پرداخته است. فیلم غیر از مقدمه نسبتا طولانیاش بسیار خوب داستانش را روایت میکند و به مخاطب یک فیلم خوشساخت و استاندارد در سینمای ایران را نشان میدهد.
قصه فیلم در ارتباط با مواجه شدن پدری با پسر و دخترش بعد از سه سال است که حال به دیل فوت مادر باید آنها را نزد خود ببرد. بازی حامد بهداد حساب شده و باور پذیر از کار درآمده است.
بزرگترین اتفاق بازیگری فیلم قصر شیرین 2 بازیگر کودک (پسرو دختر) آن هستند که بار زیادی از پیش بردن قصه و ارائه شناخت از مادر(شیرین) بر دوش آنهاست، این دو بازیگر کودک درخشان ظاهر میشوند. بابت این انتخاب و اساسا یافتن این 2 بازیگر باید به میر کریمی تبریک گفت.
قصر شیرین در اکثر بخشها چون فیلمبرداری، صدابرداری، طراحی صحنه و لباس، موسیقی و ... موفق و قابل قبول است. ایرادی که بر این فیلم میتوان گرفت پایان آن است، اساسا یکی از آسیبهای سینمای ایران پایان فیلمهاست که این مهم باید در فیلمنامه لحاظ شود، فیلم میرکریمی هم از این بخش ضربه خورده است.
بعد از حدود 18 سال فیلم نساختن محمد رضا هنرمند «سمفونی نهم» یک پاسخ موجه به این انتظار طولانی نیست، این فیلم هم مشکل اصلی آن در بخش فیلمنامه است، با یک فیلم فانتزی یا متکی بر جریان سیال ذهن مواجهایم که با ذهنیتی واقعگرا نگاشته و ساخته شده است.
قصه فیلم درباره زنی است که جنازه شوهرش را در صندوق ماشین گذاشته و میخواهد او را به روستایی دور در کویر برده و آنجا دفن کند اما در مسیر با اتفاقاتی مواجه میشود. از نیمه راه هم شخصیتی با او همراه میشود که ملک الموت است.
به دلیل وجود شخصیت ملک الموت از کوروش هخامنشی تا آدولف هیتلر و امیر کبیر و ... را در لحظه مرگ میبینیم اما مشکل اینجاست که بسیار دیر ما پی میبریم که این شخصیت ملک الموت است و تقریبا تا کشف این راز ما با یک آشفتگی مواجهیم که بعد از آن هم دیگر نمیتوانیم تمرکز خود را دوباره باسازی کنیم.
اگرچه برای ساخت فیلم زحمت زیادی کشیده شده است اما ای کاش به همین اندازه هم در مورد فیلمنامه سخت گیری به خرج میدادند.
صحنه تصادفی در فیلم است که بسیار خوب از کار در آمده است.
نشست خبری فیلم مستند بهارستان، خانه ملت در حالی برگزار شد که تنها حدود پانزده دقیقه به طول انجامید.
رضا میرکریمی که تهیهکننده فیلم سینمایی "ما همه باهم هستیم" است و جریان ساخت و منابع مالی آن با حاشیههایی همراه شده بود، در توضیح سوالی که از تأمین منابع مالی " قصر شیرین" پرسیده شد، تصریح کرد: « من یک سال است که درباره فضا سازیهایی که برای " ما همه باهم هستیم" اتفاق افتاده سکوت کردهام. اکنون میخواهم به طور واضح بگویم قصه اصلاً این نیست که منابع فیلم از کجا تهیه شده و یا در این فیلم چقدر هزینه شده است.
قصه این است که یک جریان و جمع محدودی ده، پانزده سال است سینمای ایران را در اختیار خود گرفتهاند و با فیلمهای بسیار سخیف چرخه ساخت تا اکران را در اختیار خود گرفتند و به محض آنکه احساس خطر میکنند، فرد را تهدید میکنند و به او تهمت میزنند و میپرسند که این پولهایت از کجا آمده و دستمزدهای نجومی به بازیگران دادهاید این در حالی است که هیچوقت از خودشان سوال نمیشود.»
بعد از نشست فیلم قصر شیرین کل کل حامد بهداد با یک خبرنگار حاشیه ساز شد:
از دیگر اتفاقات عجیب روز سوم جشنواره در سالن رسانههابه جلوگیری از ورود افرادی که کارت آنها به عنوان تصویربردار ثبت شده به سالن نمایش فیلمها میتوان اشاره کرد که در در دو سانس آخر یعنی هنگام نمایش فیلمهای قصر شیرین رضا میرکریمی و سمفونی نهم به کارگردانی محمدرضا هنرمند اتفاق افتاد و باعث اعتراض تصویربرداران شد اما پاسخ درستی به چرایی این اتفاق داده نشد.
شما بهتره اول نسخه ای رو واسه ی سواد نم کشیده ی خودتون بپیچید و بعد دیگران رو قضاوت کنید