عصر ایران؛ محسن ظهوری ـ یک پیکرک کوچک از ایران باستان که انگار گارد دفاعی گرفته. او در حال انجام چه کاری است؟ آیا او یک رزمیکار باستانی است؟ قسمت دهم «ایران به روایت آثار» درباره این پیکرک باستانی است و مروری کوتاه بر برخی ورزشهای رزمی باستان.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در قسمت قبل منتشر شد:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای پیدا کردن پاسخ باید سری به قبرستان باستانی «بنیحسن» در مصر بزنیم و نگاهی به نقشهای معبدی بیاندازیم که حدود ۴ هزار سال پیش به فرمان پادشاهان مصر برای گرامیداشت ایزدبانو «پَکهَت» الهه ویرانی و جنگ ساخته شده؛ نقشهایی از مبارزه تن به تن با چوب؛ مبارزهای که امروز بهصورت رقصی نمادین در مصر دیده میشود و به آن «تَحطیب» میگویند. نقوش این معبد حکایت آماده شدن سربازان مصری با فنون رزمی است. چیزی که مشابهش را بعدها در یونان باستان هم میبینیم؛ مثل این نقش از یک مبارزه قدیمی شبیه بوکس که از تمدن «مینوسی» در جزیره «کِرِت» یونان باستان بهجا مانده. یا نقوشی مثل این از تمدن خِمِرها در حدود سههزار سال پیش که نمایش نوعی ورزش رزمی است.
آشنایی نظامیان با فنون رزمی در دنیای باستان چیز عجیبی نیست و در ایران هم وجود داشته. پژوهشهایی در اینباره شده که «فرهنگ نگارههای ورزشی ایران» یکی از آنهاست. میدانیم که شمشیرزنی، مهارت در تیر و کمان، پرتاب نیزه و زوبین بهخصوص سوار بر اسب، از اصلیترین آموزشها برای سربازان دوره باستان در ایران بوده. و البته پنجه در پنجه شدن و کُشتی گرفتن را نباید فراموش کرد که به دفعات در کتابهای کهن از آن یاد شده و هنوز هم انواع متنوع آن در هر گوشه ایران دیده میشود؛ مثل کُشتی با چوخه در خراسان و کُشتی لوچو در مازندران.
یا بازی چوگان که میگویند محبوب شاهان هم بوده و نگارگریهای زیادی از داستانهای آن انجام شده. ورزش مهیجی که مهارت در چوببازی را حین سوارکاری به نمایش میگذارد.
اما این پیکرک حکایت دیگری دارد. پیکرکی به بلندی ۹.۵ سانتیمتر که اینجا پیدا شد؛ در معبد «لائودیسه» که از دوره سلوکیان به یادگار مانده. سلسلهای پس از سقوط هخامنشیان، که وارثان اسکندر مقدونی در ایران حکمرانش بودند و فرهنگ و هنر ایران و یونان با هم درآمیخت. «مهدی رهبر» پژوهش و کاوش در این معبد را از سال ۱۳۸۴ آغاز کرد و این پیکرک یکی از یافتههای گروه اوست. آرایش سبک هلنی موی سر پیکرک، ما را به یاد فرهنگ یونانیان و البته دوره سلوکیان در ایران میاندازد؛ پیکرک انگار آماده مبارزه است؛ پاهایش را از هم باز کرده، دستانش را به حالت گارد دفاع جلو آورده، بدنش را کمی چرخانده و یک شال هم به دور کمر بسته. چیزی شبیه به یک ورزش رزمی با فنون خاص خود.
این پیکرک همتایی شبیه به خود هم دارد. این یکی که حدود ۵ سانتیمتر بلندا دارد و به همراه تعدادی پیکرک دیگر از دوره سلوکی، توسط «رومن گیرشمن» باستانشناس سال ۱۳۲۹ در شوش و در نزدیکی کاخ داریوش کشف شده. این یکی انگار پوششی بر تن ندارد. دست چپ را روی زانوی چپ و دست راست را بالای زانوی راست نگه داشته و متاسفانه به خاطر شکستگی مچ دست راست نمیدانیم وضعیت انگشتهایش به چه صورت بوده. پیکرک شوش هم مثل پیکرک نهاوند پاهایش را از هم باز کرده و حالتی آماده نبرد دارد. میتوان احتمال داد که چون هر دوی این پیکرکها مربوط به دوره سلوکیان است، حکایت از نوعی ورزش رزمی دارند که احتمالا از یونان وارد ایران شده، چراکه مورخین باستان همچون هرودوت، کتزیاس، گزنفون و دیگران، در نوشتههای خود درباره ورزش در ایرانِ دوره هخامنشی، اشارهای به ورزشهای رزمی نکردهاند.
با آنکه رومن گیرشمن و مهدی رهبر پیکرکهای یافت شده را مربوط به دوره سلوکیان و ترکیبی از هنر ایرانییونانی دانستهاند، «مالکوم کالج» در کتاب «پارتیان» این احتمال را هم داده که این نوع پیکرکها در دوره بعد از سلوکی یعنی اشکانی ساخته شده باشند که در آن دوره طبقات بالای اجتماع به هنر یونانی اهمیت میدادند. هرچه هست، چه این پیکرکها یونانی باشند و چه ایرانی، ساخت و نگهداری آنها در ایران حدود ۲۲۰۰ سال پیش، نشان از ورود نوعی ورزش رزمی دارد که امروز رد آن را گم کردهایم.