مرد سیاهپوست قوی هیکلی که با بدن نیمه برهنه، اجسام سنگین را جابجا می کند و سفید پوست نحیف پیکری که در فاصله چندمتری او، در سایه درخت لم داده و سیاه را مورد شماتت و توهین قرار می دهد و سیاه قوی هیکل، باوجودی که قدوقامتی چندبار مرد سفید دارد، دندان می ساید و اجازه دست از خطا کردن ندارد.
این چهره برده داری در بسیاری از داستان های سینمای هالیوود است که برده داری را به کلیشه ای پیش پا افتاده بدل کرده تا مصائب رنگین پوستان رابه نمایش بگذارد و از اینکه سال هاست به مدد قوانین بین المللی، خرید وفروش انسان منع شده، به تقدیر از دورانی بپردازد که عقلانیت و قانونگرایی اساس تعامل میان انسان هاست، غافل از اینکه سرخوشی حاصل از الغای برده داری، تنها جوهری بر کاغذ بوده و این پدیده خود را زیر نقاب خوش خط وخالی پنهان کرده است.
برده داری امروز اگرچه خرید و فروش انسان ها نیست ولی هیولایی است که در تمام نقاط جهان ریشه دوانده و همچنان نفس می کشد، حتی در ایران!
از تصویب اولین قانون منع برده داری در ایران 94 سال می گذرد و شاید هریک از ما از نسل بردگانی باشیم که روزی از وطن دل بریدند و به آفریقا و قفقاز و گرجستان بازنگشتند تا برای همیشه آزاد بمانند.
بردگی امروز اما دیگر شباهتی به خرید و فروش تن ندارد بلکه رقابت برسر معامله بر افکار و هویت افراد است. افرادی که همچنان ضعیف مانده اند و سهم شان از منابع قدرت کمترین است. زنان، کودکان و مردانی که توان اقتصادی کمتری دارند، نه تنها از الغای بردگی سهمی نبرده اند که برده داری در شکلی مدرن، آنها را احاطه کرده است.
در دنیا بیش از 40 میلیون برده وجود دارد که به ظاهر آزادند ولی توزیع نابرابر منابع، آنها را به ورطه بردگی جدیدی کشانده است. آنها ناچار به انجام اعمالی هستند تا زندگی شان را از گروکشی فقر و قدرت درآورند. در این میان سهم زنان و کودکان حتی بیش از مردان است. تجارت سکس، ازدواج های اجباری و زودهنگام، قاچاق انسان، بهره کشی در قالب کار کم یا بی دستمزد و گماردن افراد در مشاغلی که سودش در جیب صاحب قدرت وسرمایه می رود از مصادیق برده داری مدرن است؛ همان کلیشه کهنه ای که گمان می کردیم عمرش با تصویب چندماده قانونی سررسیده است.
جالب اینجاست که بردگی چنان با زندگی انسان امروز ممزوج است که آن را بخشی از هویت می داند و سوءاستفاده از خود را باور ندارد. زنی که برای بقای همسرش، تن به امضای چک می دهد و روانه زندان می شود، پیرزن بی سوادی که کارت ملی اش را امانت می دهد و بهای واردات خودروهای لاکچری را می پردازد، دخترکی که در سن بازی کودکانه، تن به زناشویی با مردی همسن پدرش می دهد، جوانی که پشت ویترین مغازه، مدل می شود یا آن یکی که برای چند درصد پورسانت بیشتر ناچار است غلیظ ترین آرایش ها را بر صورت بزند و... همگی مظاهری از بردگی هستند که در دنیای پررقابت امروز، هرچه قدرت و توان اقتصادی افراد کمتر باشد، بیشتر ناچارند هویت خودرا به حراج بگذارند و تن به بردگی بدهند.
کشورهای عضو سازمان ملل، قول داده اند که تا سال 2030 بساط تمام اشکال برده داری در شکل و شمایل مدرن جمع شود ولی هنوز حدود 94 کشور هیچ قانونی برای برخورد با این پدیده ندارند. ایران در زمره کشورهایی که با تأخیر چندین ساله، به دلیل فشار سازما های بین المللی مبنی بر قاچاق زنان و دختران، از سال 1383، قانون مبارزه با قاچاق انسان را به تصویب رساند. این قانون، گام ارزنده ای در نظام تقنینی ایران تلقی می شود، هرچند از اشکالاتی که ناشی از شتابزدگی در تصویب آن است، خالی نیست.
اشکالاتی که نشان می دهد کیفر برده داران مدرن بسیار کمتر از سودی است که عایدشان می شود ضمن اینکه این قانون بیشترین تمرکز را بر منع قاچاق انسان گذارده و سایر اشکال سوءاستفاده از حقوق انسانی را شامل نمی شود. قانونی که با توجه به زیربنای قواعد فقهی مانند «لاضرر و لاضرار فی الاسلام» ویا باب «بیع الحر و الحره» و حتی ظرفیت های حقوقی مانند اصل 40 قانون اساسی و ماده 132 قانون مدنی مبنی بر منع سوءاستفاده از حقوق انسانها می توان، چفت و بست محکمی بر قانون فعلی زد تا در کنار آموزش و تقویت بنیه اقتصادی قشرهای ضعیف تر، راه بر عروس هزارداماد بردگی مدرن مسدود شود؛ تا آن روز شاید هرکدام ما همچنان یک برده باشیم.