مدیر گالری گلستان با بیان اینکه نقاشی های به نمایش درآمده از «مسعود کیمیایی» واقعا خود کیمیایی با آن لطافت، خشونت و آن ذهن خیالباف است، گفت: رد سینمای کیمیایی در آثار نقاشی اش دیده می شود.
به گزارش شبستان، گالری گلستان از روز پنجم آذرماه میزبان آثار نقاشی «مسعود کیمیایی» فیلمساز، رماننویس و شاعر ایرانی است؛ مسعود کیمیایی از چهرههای برجسته سینمای ایران و از چهرههای اصلی موج نوی سینمای ایران است، نمایش آثار نقاشی این سینماگر برای نخستین بار در گالری گلستان موجب غافلگیری اهالی هنر سینما و هنرهای تجسمی در این روزها شده است با خانم«لیلی گلستان»، مدیر گالری گلستان درباره برپایی این نمایشگاه به گفتگو نشسته ایم که در زیر می آید:
برپایی نمایشگاه آقای کیمیایی در گالری گلستان یک غافلگیری برای اهالی سینما و حتی هنرهای تجسمی بود؟ چگونه شما آقای کیمیایی را برای نخستین بار راضی به برپایی نمایشگاه کردید؟
آقای کیمیایی به من زنگ زدند و گفتند اگر ممکنه بیاید پهلوی من برای اینکه می خواهم نقاشی هایم را به تو نشان دهم من خیلی حیرت کردم برای اینکه نمی دانستم که ایشان نقاشی هم می کشند و رفتم و کارها را دیدم و بیشتر حیرت کردم از این همه رنگ و تخیل! تخیل حرف اول را در این نقاشی ها می زند. ایشون هیچ ادعای نقاشانه ندارد و فقط خودشان و حس شان را روی بوم آورده است و به من گفتند آیا می شود اینها را به نمایش بگذارم در گالری تو، که من با خوشحالی تمام پذیرفتم و قرار نمایشگاه را گذاشتم.
آیا آثار نقاشی آقای کیمیایی متاثر از آثار سینمایی شان هست، آیا ردی از آثار اثرگذارشان در این نمایشگاه دیده می شود؟
من خیلی سینما را در این تابلوهای نقاشی دیدم و خیلی خود آقای کیمیایی را. یعنی این نقاشی ها واقعا خود خود کیمیایی هستند، یعنی تمام آن لطافت، آن خشونت و آن ذهن خیالباف! و من فکر می کنم که حتما ردی از آثار سینمایی ایشون در این نقاشی ها هست آدم های کلاه مخملی و چاقو، عنصر چاقو در تمام تابلوها دیده می شود. یک چاقوی واقعی را روی بوم چسبانده اند و این نماد واقعا آقای کیمیایی در فیلم هایشان هست.
آثار نقاشی به نمایش درآمده از آقای کیمیایی در گالری گلستان بیشتر رئال و فیگوراتیو هستند می شود گفت که این نقاشی ها به نوعی دنیای ذهنی ایشان در کارهای سینمایی شان هست؟ آیا همین آثار در یک مدیوم دیگر بازتولید شده اند؟
آثار آقای کیمیایی فیگوراتیو هستند، بله! و از دنیای سینمایی ایشان بیرون آمده اند. به نظر من هیچ فرقی با آنها ندارد یعنی اگر یک نفر نداند که اینها را آقای کیمیایی کشیده اند با دیدن این تابلوها می تواند خیلی راحت بگوید چقدر مثل فیلم های کیمیایی هستند. نه! در مدیوم دیگری اینها باز تولید نشده اند سینما و بعد هم نقاشی.
در آثار نقاشی به نمایش درآمده از آقای کیمیایی آنچه مخاطب می بیند کاراکترها و شخصیت هایی هستند که بیشتر تداعی کننده دهه ۳۰ و ۴۰ خورشیدی هستند؟ عنصر زمان در این آثار چه برهه ای را در برمی گیرد ؟
کاراکترها و شخصیت هایی که در این نقاشی ها دیده می شوند می توانند متعلق به دهه های 30 و 40 باشند. عنصر زمان را من خیلی در این نقاشی ها محدود نمی بینم، هنوز همه اینها هستند، حالا اگر که در دهه های 30 و 40 بیشتر نمود پیدا کرده بودند که بله بیشتر نمود پیدا کرده بودند اما ادامه دارند و هنوز هستند. کمتر نشان داده می شوند به دلیل اتفاقات زیادی که بر ما گذشته و سلطه آن اتفاقات بر این فیگورها، کاراکترها و شخصیت ها، اما اینها هنوز هستند.
نحوه انتخاب این اثار برای نمایش عمومی چگونه بود آیا همه آثار رو شما انتخاب کردید یا خود اقای کیمیایی هم در انتخاب آثار برای نمایش دخالت داشتند؟
خوب کارها حدود سی و چهار پنج تا کار بود و خیلی بزرگ، اصولا همه کارها بزرگ بودند و کوچک ترین آنها یک متر بود عرضش، بنابراین مجبور شدم که از میان آن سی و چند تا کار، کارهایی را انتخاب کنم که اولا از لحاظ کیفیت نقاشی بالاتر از بقیه بودند و زیباتر بودند و اینکه در گالری کوچک گلستان جا بشوند، چون گالری گلستان کوچک ترین گالری تهران است و به قول آقای کیارستمی :«من می خواهم کارهای بزرگم را در گالری کوچک گلستان بگذارم» که همیشه این کار را می کردم؛ بنابراین نحوه انتخاب آثار فقط با من بود و ایشان دست من را آزاد گذاشتند که خودم انتخاب کنم و انتخاب هایم را به ایشون نشان دادم خب خیلی متاسف شدند که برخی از آنها در گالری من جا نمی شوند که بگذارند بنابراین فقط آنهایی را به دیوار آویختیم که من انتخاب کرده بودم.
برخی از رسانه ها بر بالا بودن قیمت اثار آقای کیمیایی تاکید داشتند، نحوه قیمت گذاری آثار چگونه بود؟
متاسفانه وقتی هر نمایشگاهی نه فقط این نمایشگاه، از یک آدم غیر هنرهای تجسمی در ایران گذاشته می شود همه زوم می کنند روی قیمت های بالا، خب این اشتباه است. این آدم صاحب امضا است، این آدم مسعود کیمیایی «گوزن ها»، «غزل»، «قیصر»، «سرب»، «دندان مار» و «سفر سنگ» است، این یک آدم معمولی است؟ باید آن امضا قیمتش بیشتر از بقیه باشد! اینکه نقاشان جوان دارند ایراد می گیرند که چرا قیمت ها این قدر بالا است و چرا قیمت ما که سالهاست داریم کارهای تجسمی می کنیم بالا نیست؟ در همه جای دنیا همین است بنابراین وقتی «دیوید لینچ» نقاشی می کشد وقتی نمی دانم آقای«کیارستمی» نقاشی می کشد معلوم است که قیمتش بالاتر از یک نقاشی معمولی آن کشور باشد، بنابراین اینکه همه بر روی قیمت زوم کردند برای من واقعا باعث تاسف بود برای اینکه هم آن آدم را نادیده گرفتند! یعنی سازنده «گوزن ها» و «قیصر» را نادیده گرفتند و به شخصیت والای او در یک مدیوم دیگر از هنر نگاه نکردند که باید نگاه می کردند و اینکه به هر حال آن امضا ارزشی دارد و خیلی ها وقتی این کار را خریدند به دلیل «کیمیایی» بودن خریدند نه به دلیل اینکه این کار متبحرانه یا نقاشانه کشیده شده، این یک نوع دیگری از خرید است. مجموعه دارها وقتی کار می خرند از نقاشان مهم می خرند، بله، ولی اگر آدم مهمی از حرفه دیگری نقاشی کند خب آن را هم می خرند به دلیل امضای آن آدم، این در همه جای دنیا رسم است ولی هنوز در ایران جا نیفتاده و همه فوری زوم می کنند روی اینکه چرا قیمت های این آثار بالا است؟ این آثار از لحاظ کیفیت از حد این قیمت نیست! آقای کیمیایی قیمت های بالاتر گذاشته بودند، من از ایشون خواهش کردم و در واقع راستش را بخواهید التماس کردم که اجازه بدهید کارها به خانه مردم برود مردم شما را دوست دارند و دوست دارند از شما کار داشته باشند ولی این قیمت هایی که شما دارید می گویید خیلی خیلی بالاست و ایشون چند روز از من فرصت خواستند که راجع به پیشنهاد من فکر کنند و بعد که فکر کردند قبول کردند خوشبختانه! و ما این قیمت ها را گذاشتیم که حال باز هم مورد سوال مردم شده که نباید بشود واقعا اینها باید در نظر بگیرند که کی این کارها را کشیده است، این خیلی مهم است.