عصر ایران - قدرت سیاهپوستان یا "قدرت سیاه" (Black Power) انشعابی مسلحانه از جنبش سیاهپوستان به رهبری مارتین لوترکینگ در اواسط دهۀ 1960 بود.
جنبش اعتراضی سیاهپوستان به رهبری مارتین لوتر، مبتنی بر مبارزۀ مسالمتآمیز بود ولی شاخۀ انشعابی از این جنبش (قدرت سیاه)، به رهبری استوکلی کارمایکل، استدلال میکرد که سفیدپوستان هرگز تسلیم نخواهند شد، مگر با خشونت.
ترکیبی از عزتطلبی و محرومیت اقتصادی، موجب ظهور شعار "قدرت سیاه" شد که گروههای مختلف سیاهپوست از آن به عنوان وسیلۀ بهبود وضع خود، کسب حقوق مدنی و بیان اعتراضاتشان استفاده میکردند.
مدافعان شعار "قدرت سیاه" به ریشههای فرهنگی سیاهپوستان و مطالعۀ تاریخ آفریقا، موفقیتهای سیاهپوستان در ورزش و موسیقی و ادبیات و هنر تاکید داشتند و خواهان تمرکز قدرت در دست سیاهپوستان بودند.
خواستۀ آخر آنها (تمرکز قدرت در دست سیاهپوستان)، خصلتی غیردموکراتیک به جنبش اعتراضیشان داده بود چراکه لازمۀ دموکراسی، توزیع قدرت است.
مطالبۀ تمرکز قدرت در دست سیاهپوستان، یادآور خواستۀ مارکسیستیِ تمرکز قدرت در دست پرولتاریا و تشکیل دیکتاتوری پرولتاریا بود. به همین دلیل طرفداران ایدۀ "قدرت سیاه" نتوانستند اکثر سیاهپوستان و مخالفان تبعیض نژادی در جامعۀ آمریکا را با خودشان همسو سازند.
علاوه بر این، قدرت سیاه بر تشکیل گروههای مسلحی مثل "پلنگان سیاه" و انجام عملیاتهای افراطی تاکید میکرد و این ایده، علاوه بر اینکه برخلاف مشی مبارزۀ مدنی مارتین لوترکینگ بود، هزینههای جانی و انسانی زیادی در بر داشت و طبیعتا بسیاری از مردم منتقد نژادپرستی، حاضر به پیمودن چنین راه پرهزینهای نبودند.
شعار گروه "پلنگان سیاه" توسل به خشونت و کسب قدرت سیاسی از طریق تفنگ بود. این گروه در اثر رقابتها و اختلافات داخی و سیاست اغماض نیکسون، رئیس جمهوری آمریکا، در مورد رنگ پوست سرانجام از بین رفت.
گرایش مسلحانۀ سیاهپوستان آمریکا در مبارزه با تبعیض نژادی، سالهای سال در آفریقای جنوبی هم وجود داشت.
در سال 1961 در آفریقای جنوبی از دل کنگرۀ ملی آفریقا، به عنوان مهمترین تشکل اپوزیسیون در برابر رژیم آپارتارید، سازمانی نظامی به نام "نیزۀ ملت" بیرون آمد که رهبریاش با نلسون ماندلا بود و قرار بود با مبارزۀ مسلحانه، رژیم آپارتاید را تحت فشار بگذارد.
ماندلا مبارزات خرابکاری علیه اهداف نظامی و دولتی را رهبری میکرد و طرحهایی تدوین کرد تا در صورتی که خرابکاری نتوانست به آپارتاید خاتمه دهد به جنگ چریکی متوسل شود.
پس از زندانی شدن ماندلا به دلیل این اقدامات، در دهۀ 1980 که خود ماندلا سیاستمداری اصلاحطلب و قائل به مبارزه شده بود، شاخۀ نظامی کنگرۀ ملی آفریقا (نیزۀ ملت) به جنگ چریکی تمامعیاری علیه حکومت آفریقای جنوبی روی آورد و همسر ماندلا یکی از رهبران این مبارزات بود.
اختلاف ماندلا و همسرش بر سر توقف یا تداوم مبارزۀ مسلحانه علیه حکومت، منجر به جدایی ماندلا از همسرش شد.
سابقۀ ماندلا در مبارزۀ مسلحانه، موجب شد که در سال 2001، هنگام دریافت عنوان "شهروند افتخاری کانادا"، برخی از سیاستمداران کانادایی با این اقدام مخالفت کنند و این عنوان با "تمامی آراء" نصیب ماندلا نشود.
مخالفان معتقد بودند ماندلا سابقا یک "کمونیست و تروریست" بوده. علاوه بر مبارزۀ مسلحانه، که از نظر مخالفان دال بر اقدامات تروریستی ماندلا بود، سازمان "نیزۀ ملت" مولود مشترک کنگرۀ ملی آفریقا و حزب کمونیست آفریقای جنوبی بود.
به هر حال مبارزۀ مسلحانۀ سیاهپوستان در نیمۀ دوم قرن بیستم، تا حد زیادی متاثر از روشهای انقلابی مارکسیستی بود و ماندلا هم در آن دوران، مبارزی تحت تاثیر انگارههای مارکسیستی بود.
این مشی سیاسی گذار به دموکراسی را رقم نزد ولی به کلی هم بیفایده نبود چراکه ترکیبی از مبارزه و مذاکره، نهایتا موجب اضمحلال رژیم آپارتاید شد.
ماندلا هم در اوایل دهۀ 1990، در اوج مذاکراتش با رژیم آپارتاید، به مقامات این رژیم گفت «اسلحههایمان را فقط وقتی تحویل میدهیم که خودمان هم جزو دولتی باشیم که اسلحهها را جمعآوری میکند.»
اما در ایالات متحدۀ آمریکا، که برخلاف آفریقای جنوبی کشوری دموکراتیک بود، نژادپرستی بدون مبارزۀ مسلحانه از "عرصههای قانونی" حذف شد و "قدرت سیاه" به عنوان شاخۀ مسلحانۀ جنبش مبارزه با تبعیض نژادی، توفیق و تاثیر چندانی نداشت.