عصر ایران - واژۀ فدراسیون (Federation) دلالت دارد بر دولتی که از اتحاد چند واحد سیاسیِ خودمختار پدید میآید.
روند تشکیل فدراسیون غالبا به این صورت است که چند سرزمینِ برخوردار از سازوکارهای قانونگذاری و حکمرانی، یعنی در واقع چند دولت، به یکدیگر میپیوندند و دولتی بزرگتر پدید میآورند. این اتحاد طبعا به سود هر یک از آن دولتهای کوچکتر است وگرنه محقق نمیشد.
اما گاهی نیز یک دولت برای تداوم بقای خودش، حق خودمختاری ایالتهای تشکیلدهندهاش را به رسمیت میشناسد.
مثلا در آمریکای شمالی، سرزمینهای گوناگونی که مجلس قانونگذاری و حکومت داشتند، به یکدیگر پیوستند و ایالات متحدۀ آمریکا را تشکیل دادند؛ ولی در هند، پس از اینکه یک دولت به معنای واقعی شکل گرفت، به علت کثرت فرهنگی حاکم بر این کشور، قسمتها یا ایالتهای گوناگون سرزمین هند، حق خودمختاری پیدا کردند تا انگیزۀ ماندن در دولت یا واحد سیاسی بزرگی به نام هند را داشته باشند.
نقشه ۵۰ ایالت فدرال آمریکا
با این حال شدت اختلافات مذهبی بین مسلمانان و هندوها، سبب شد که بسیاری از مسلمانان این کشور نخواهند، ولو با برخورداری از حق خودمختاری، ساکنان ایالتی از ایالتهای هند باشند. در نتیجه، آنها راه جدایی از هند را در پیش گرفتند و کشور پاکستان را پدید آوردند.
در فدراسیونها، ایالتها دارای حقوق خودمختاری هستند ولی امور خارجی خود را به فدراسیون واگذار میکنند. قانون اساسی فدراسیون حدود اختیارات داخلی واحدهای تشکیلدهندۀ فدراسیون را و نیز حدود نظارت "دولت فدرال" (یا مرکزی) را بر آنها معین میکند.
در سیستمهای فدرال اغلب یک دادگاه عالی برای تفسیر قوانین و حل اختلافات دولتهای ایالتی و دولت مرکزی وجود دارد. در این نوع دولت، تغییر قانون اساسی با موافقت شمار معینی از ایالتها صورت میگیرد.
دولت، یعنی جامعه یا واحدی سرزمینی که در آن مناسبات قدرت مشخص شده و به همین دلیل افراد و نهادهایی در آن واجد حق قانونگذاری، حکمرانی و قضاوت هستند. به این معنا، هر ایالت یک فدراسیون یک "دولت" است، اما این ایالتها مصداق "دولت کامل" نیستند؛ زیرا حق حکمرانی آنها در حوزۀ سیاست داخلی است و سیاست خارجی را شامل نمیشود.
۴ منطقه تشکیل دهنده سوئیس
همچنین مجلسهای ایالتی نمیتوانند به کلی فارغ از قوانین حاکم بر کل دولت فدرال، قانونگذاری کنند. یعنی قانون اساسی فدراسیون، سندی بالادستی است و مجالس ایالتی هنگام قانونگذاری غالبا آن را مد نظر دارند.
در ایالات متحدۀ آمریکا، علاوه بر مجالس و دادگاههای ایالتی، فرماندار حکمران ایالت محسوب میشود و فرمانداری هر ایالت در واقع قوۀ مجریۀ آن ایالت را تشکیل میدهد. اما قوای مقننه و قضاییه و مجریۀ هر یک از این ایالات، فاقد اختیارات فراایالتی هستند و در موارد اختلاف نظر خاص، نهایتا تابع کنگره، دیوان عالی و کاخ سفید به مثابه قوای مقننه و قضاییه و مجریۀ دولت فدرال (یا ایالات متحدۀ آمریکا) هستند.
با این حال حدود اختیارات هر ایالت در فدراسیونها، امری قطعی و پیشاپیش معلوم نیست. مثلا در اتحاد جماهیر شوروی، جمهوریها حق بستن قرارداد با دولتهای خارجی را داشتند. چنین حقی برای ایالات گوناگون در ایالت متحدۀ آمریکا وجود ندارد.
به غیر از فدراسیون فروپاشیدۀ شوروی، امروزه آمریکا و کانادا و استرالیا و آلمان و هند و سوئیس جزو فدراسیونهای ممتاز و مشهور جهان محسوب میشوند. کشور روسیه نیز فدراسیون است اما از همان مشکل فدراسیون شوروی رنج میبرد. یعنی فاقد دموکراسی است. و این نوعی نقض غرض است چراکه فدراسیون غالبا با انگیزههای دموکراتیک تشکیل میشود.
فدراسیون در واقع شکل میانی "کنفدراسیون" و "دولت تکساخت" است. در دولت تکساخت، حکمرانی از آن نهادهای مرکزی است. بریتانیا و فرانسه دو دولت تکساخت دموکراتیکاند. در فدراسیون، نهادها یا واحدهای غیرمرکزی، چنانکه توضیح داده شد، تا حدی حق حکمرانی دارند. اما در کنفدراسیون، واحدهای غیرمرکزی واجد حق کامل حکمرانی هستند و به همین دلیل کمتر کشوری کنفدراسیون است و کنفدراسیونها معمولا مصداق دقیق "دولت" نیستند.
با این حال اگر چیزی به نام "دولت کنفدرالی" موضوعیت داشته باشد، مهمترین مصداقش "دولتهای مستقل مشترکالمنافع" بوده است که در سال 1991 جانشین اتحاد جماهیر شوروی شد. این کنفدراسیون را یازده جمهوری از پانزده جمهوریِ شوروی تشکیل دادند.
اما چون نهادی در این کنفدراسیون وجود نداشت که همۀ واحدهای تشکیلدهنده ملزم به اطاعت از آن باشند، نمیتوان آن را دولت به معنای دقیق کلمه محسوب کرد؛ بلکه بیشتر شبیه مجلسی بود که گاهی برای بحث و اظهار نظر تشکیل میشد.
در واقع در فدراسیون، اعضا یا ایالتها فقط "حاکمیت داخلی" دارند، آن هم به نحو مشروط؛ اما در کنفدراسیون، حاکمیت اعضا یا واحدهای تشکیلدهنده، شامل امور داخلی و خارجی میشود.
کنفدراسیون را در زبان فارسی "کشورگان" نیز ترجمه کردهاند که دلالت دارد بر اتحاد چند "کشور". اما فدراسیون یک کشور است نه چند کشور. فدراسیون یعنی یک کشور، که هر ایالتش تا حدی (و نه کاملا) مصداق "دولت" است.
در خارج از دنیای سیاست هم، فدراسیونها اگرچه مصداق "دولت" نیستند اما از حق حکمرانی برخوردارند و کشورهای عضو یا تشکیلدهندۀ این فدراسیونها، در برابر حق حاکمیت نهادهای مرکزی، ناچار از اطاعت و تمکیناند وگرنه ناچارند از فدراسیون، خواسته یا ناخواسته، دائما یا موقت، خارج شوند.