عصر ایران - مفهوم یا اصل "شناسایی دولت" (Recognition of State) دلالت دارد بر به رسمیت شناخته شدن یک دولت جدید از طرف دولتهای عضو جامعۀ بینالمللی یا یک سازمان بینالمللی واجد صلاحیت، مثل سازمان ملل متحد.
وقتی دولت جدیدی تشکیل میشود، طبق رویۀ بینالمللی به شرطی میتواند از شخصیت بینالمللی برخوردار شود که از طرف دولتهای عضو جامعۀ بینالمللی یا یک سازمان بینالمللی مورد شناسایی قرار گیرد و دولتهای موجود، آن را واجد شرایط لازم برای عضویت در جامعۀ بینالمللی بدانند.
دولت جدید زمانی موجودیت مییابد که دارای عناصر و ارکان لازم، یعنی قلمرو و جمعیت و حکومت باشد. دولت جدید ممکن است به چند طریق تشکیل شود:
اول. از طریق تجزیه؛ چنانکه در سال 1776 دولت ایالات متحدۀ آمریکا در نتیجۀ قیام مردم مستعمرات انگلستان در آمریکای شمالی تشکیل شد. در واقع دولت ایالات متحده، محصول تجزیۀ این ایالات از قلمرو حاکمیت انگلستان بوده است.
دوم. با الحاق چند دولت کوچک به یکدیگر برای تشکیل یک دولت بزرگتر. مثل ایتالیا در سال 1859.
سوم. طبق تصمیم یک کنفرانس یا سازمان بینالمللی، مثل تصمیم کنفرانس صلح 1919 برای تشکیل دولت لهستان و تصمیم سازمان ملل متحد در سال 1947 برای تقسیم فلسطین و تشکیل دولت اسرائیل.
شناسایی دولتها سنتی است که بویژه از دوران استقلال مستعمرات آمریکایی انگلستان و اسپانیا به بعد رایج شده است. گرچه شناسایی یک دولت برای سایر دولتها الزامی نیست ولی دولتهای قدیمی نمیتوانند منکر وجود شخصیت حقوقی دولت نوخاسته گردند.
معمولا اکثریت دولتها وجود و شخصیت دولت نوخاستهای را که عناصر متشکلۀ آن تحقق یافته باشد، به رسمیت میشناسند و رعایت حقوق و مزایای ناشی از حاکمیت او را واجب میدانند.
شناسایی به دو صورت دوژور (قانوناً و رسمی) و دوفاکتو (عملاً و غیررسمی) صورت میگیرد که ممکن است از طریق یک بیانیۀ ویژۀ دولتی یا یک تلگرام تبریکآمیز، بعد از استقلال دولت نوخاسته، از طرف دولتهای شناساییکننده ابراز شود و یا از طریق اقداماتی نظیر ایجاد روابط دیپلماتیک و مبادلۀ هیأتهای کنسولی و دیپلماتیک تایید گردد.
به عنوان یک نمونۀ مهم، جمهوری کوزوو در سال 2008 اعلان استقلال کرد، اما صربستان آن را بخشی از خاک خودش میداند. تا کنون حدود 110 کشور جهان دولت کوزوو را به رسمیت شناختهاند و کوزوو به عضویت نهادهای بینالمللی مهمی مثل بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول درآمده است، ولی روسیه و چین، دو عضو دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل، استقلال کوزوو را به رسمیت نشناختهاند و به همین دلیل کوزوو عضو سازمان ملل متحد نیست.
دولت، فراتر از حکومت است. دولت یعنی جامعهای سیاسی که در آن حاکمیت وجود دارد و حکومت مظهر این حاکمیت است. قاعدتا "مردم" و "سرزمین" (یا قلمرو) هم دیگر ارکان تشکیلدهندۀ دولتاند.
در یک دولت، ممکن است حکومتهای گوناگونی شکل بگیرند و از بین بروند. مثلا در دولت اتحاد جماهیر شوروی، حکومت در اختیار گورباچف بود، ولی در اوت 1991 علیه گورباچف کودتا شد و کمونیستهای افراطی در واقع تلاش کردند حکومتی جدید برپا کنند. اما حکومت نوپای آنها از سوی جامعۀ جهانی به رسمیت شناخته نشد و همین موجب سقوط حکومت کودتا و احیای حکومت گورباچف شد. برعکس، پس از کودتا علیه آلنده در شیلی، حکومت پینوشه از سوی جامعۀ جهانی به رسمیت شناخته شد.
بنابراین به غیر از شناسایی دولت، مبحثی به نام "شناسایی حکومت" (Recognition of Government) نیز در ادبیات سیاسی و حقوق سیاسی و بینالملل وجود دارد.
شناسایی حکومت، عملی است که به موجب آن، دولتها حکومتی را که از طریق انقلاب یا کودتا در کشوری تشکیل شده است، به عنوان نمایندۀ آن کشور میشناسند.
اقتدار لازم برای اعمال حاکمیت و موافقت اکثریت مردم کشور، از جمله شرایطی است که دولتها برای شناسایی حکومتهای جدید در نظر میگیرند.
مثلا حکومت جمهوری اسلامی که با انقلاب تاسیس شد، از سوی دولتهای جامعۀ جهانی به رسمیت شناخته شد. در واقع انقلاب سال 57 موجب سقوط حکومت پادشاهی و روی کار آمدن حکومت اسلامی در دولتی به نام ایران شد.
بنابراین آنچه از بین رفت و آنچه بوجود آمد، هر دو مصداق "حکومت" بودند. حکومتهایی متفاوت در دولتی واحد به نام ایران. دولت به این معنا عبارت است از سرزمینی که در آن مردمانی تحت حاکمیت یک حکومت زندگی میکنند.
در واقع تغییر حکومت، اثری در شخصیت حقوقی دولت ندارد و هر حکومتی که ادارۀ یک کشور را بر عهده داشته باشد، به موجب اصل دوام یا استمرار دولت از لحاظ حقوق و تعهدات، جانشین حکومت قبل از خود میشود.
طبق این اصل، عهدنامهها با وجود تغییراتی که در سازمان داخلی کشورها بوجود میآید، جنبۀ الزامآور بودن خود را از دست نمیدهند. و دولتها پس از تغییر حکومت باقی میمانند و تعهدات بینالمللی بعد از کسانی که آنها را بر عهده گرفتهاند، آثار خود را حفظ میکنند.
همچنین وقتی که در سرزمین یک دولت که از طرف سایر دولتها به رسمیت شناخته شده است، شورشی روی دهد، مسالۀ شناسایی مطرح میشود. اگر آن دولت موفق به رفع شورش شود، موضوع در سطح بینالمللی مطرح نمیشود. اما اگر شورش رفع نشود و شورشیان بتوانند قسمتی از آن سرزمین را تحت حاکمیت یا سلطۀ خود درآورند، ممکن است مسالۀ شناسایی مطرح گردد.
گاهی کشوری که در سرزمینش شورش روی داده است پیشقدم میشود و شورشیان را به رسمیت میشناسد. از این عمل دو نتیجه حاصل میشود:
اول. رفتار نسبت به شورشیان تابع قواعد و قوانین جنگ است و این یعنی دست حکومت برای سرکوب شورشیان بازتر است؛ چراکه حکومت با این کار خودش را درگیر جنگ اعلام میکند نه مواجه با یک انقلاب.
دوم. پس از شناسایی شورشیان، حکومتی که بر سر کار است و رسمیت دارد، از لحاظ بینالمللی راجع به خساراتی که شورشیان به اموال و اشخاص خارجی وارد میسازند، مسئولیت ندارد. این کار حتی دست حکومت را هم باز میگذارد که منافع دولتهای خارجی لطمه بزند و آن را به گردن شورشیان بیندازد و مشروعیت بینالمللی آن شورش را از بین ببرد.
همچنین اگر شورشیان دارای نیروی دریایی باشند، به محض شناسایی رسمی، دیگر دزد دریایی به حساب نمیآیند و پرچمشان پرچم قانونی شناخته میشود. شورشیان یا انقلابیون کمونیست در سال 1917 دارای نیروی دریایی بودند.
بنابراین در کنار شناسایی دولت و شناسایی حکومت، مفهومی به نام "شناسایی شورشیان" (Recognition of Insurgents) نیز در دنیای سیاست و روابط بینالملل وجود دارد. شناسایی شورشیان از سوی دولتهای دیگر معمولا به آسانی صورت نمیگیرد مگر اینکه شورشیان شانس زیادی برای سرنگونی حکومت مستقر پیدا کرده باشند و اهداف و ارزشهایشان نیز با دولتهای خارجی همسو باشد.
شورشیان به این معنا، در واقع انقلابیونی هستند که هنوز پیروز نشدهاند. در صورت پیروزی، قاعدتا حکومتشان دیر یا زود به رسمیت شناخته میشود. اما در صورتی که هنوز پیروز نشدهاند، در شرایط خاص به رسمیت شناخته میشوند.
در جریان تلاش برای سرنگونی حکومتهای بشار اسد و نیکلاس مادورو در سوریه و ونزوئلا، کشورهای غربی شورشیان و انقلابیون این دو کشور را به رسمیت شناختند و با آنها وارد مذاکره شدند ولی نتیجۀ سیاسی مطلوب جهان غرب در این دو کشور حادث نشد.