عصرایران ؛ جعفر محمدی - "چرا پیش نمی رویم؟" عنوان کلی بحثی است که مدتها پیش در سایت آغاز کرده ایم و در آن به بررسی زوایای جدیدی از علل عدم پیشرفت مطلوب جامعه امروز ایران پرداختیم.
با این حال، "مدتی این مثنوی تاخیر شد" و چند گاهی بین بخش اخیر و قسمت های پیشین فاصله افتاد و اینک خداوندگار بنده نواز، فرصتی دیگر داده است تا این بحث مهم را با یکدیگر به پیش برویم.
"چرا پیش نمی رویم؟" تلاشی است برای یافتن پاسخ هایی برای این پرسش راهبردی که چرا آن گونه که باید و شاید پیش نمی رویم و چه باید کرد؟
ادامه این بحث با ارائه دیدگاه های کاربران فرهیخته عصرایران میسر خواهد بود.
***
قرار است اعضای هیات مدیره یک شرکت بزرگ که چندین کارخانه تولیدی عظیم دارد ، برای یکی از کارخانه های زیرمجموعه، مدیرعامل تعیین کنند.
آقای "الف" کاندیدای احراز پست مدیرعاملی یکی از این کارخانه هاست که قطعات رایانه تولید می کند.
او تحصیلاتش را در رشته سخت افزار به اتمام رسانده، 20 سال سابقه کاری در این خصوص دارد و از کارگری در خط تولید تا مدیریت پروژه و سایر سمت های اجرایی و مدیریتی مرتبط را تجربه کرده است.
او مدتی مدیر عامل شرکت مشابه دیگری نیز بوده و در طول مدت مدیریت اش، ارزش سهام آن شرکت در بورس رشد قابل توجهی داشته است ولی به علل شخصی از آنجا بیرون آمده است.
آقای "الف"، فردی است درونگرا و به شدت کاری؛ زیاد حرف نمی زند، سخنرانی اش افتضاح است و مدام تپق می زند و بلد نیست مدام قربان صدقه بالا دستی هایش برود. کار ، برای او مهم ترین چیز است و البته نتیجه ؛ همکارانش به او لقب "اکتیو سایلنت" داده اند!
رقیب او برای احراز مدیریت این کارخانه، فردی است به نام آقای "ب"؛ مردی خوش سخن که در همه مراسم ها، سعی می کند در ردیف اول بنشیند و هنگامی که رییس اش حرف می زند، طوری سرش را به نشان تایید تکان می دهد که رییس حتماً متوجه شود.
او حتی مواقعی هم که رییس حضور ندارد، از او تعریف می کند زیرا معتقد است که دیوار موش دارد، موش هم گوش دارد.
آقای "ب" مهندسی معدن خوانده و اخیرا نیز به دوستانش گفته است که در حال تحصیل دکترا در یک دانشگاه غیرحضوری خارجی است و به همین دلیل نامه هایش را با پیشوند "دکتر" امضا می کند.
او مدتی در واحد حقوقی یک کارخانه قند و شکر کار کرده، زمانی مشاور سیاسی استاندار بوده، چند سالی را عضو هیات مدیره یک باشگاه ورزشی بوده و مدتی است که امور مالی یک شرکت بزرگ لیزینگ رایانه را عهده دار است.
او از هر فرصتی برای ابراز علاقه به مدیرعامل شرکت و اعضای هیات مدیره استفاده می کند و آخرین بار، سه شنبه هفته گذشته بود که با یک دسته گل بزرگ به دفتر رییس هیات مدیره رفت و به منشی او گفت: آقای رئیس که تشریف آوردند، بفرمایید فلانی این برگ سبز را تقدیم کرد برای عرض تبریک روز تولد!
او سعی می کند تا از علایق سیاسی، مذهبی و حتی ورزشی روسایش سر در بیاورد و خود را در این زمینه ها، همسان با بالادستی هایش نشان دهد.
اکنون، پرونده این دو نفر بر روی میز هیات مدیره شرکت است و در جلسه روز دوشنبه آینده ، یکی از آنها به سمت ریاست کارخانه تولید قطعات رایانه ای منصوب خواهند شد.
به نظر شما چه کسی بازی را می برد؟
آقای "الف" چون کارآمد است؟
یا آقای "ب" که ابراز وفاداری می کند؟
در یک جامعه رو به رشد یا توسعه یافته، حتما آقای "الف" رییس کارخانه می شود. در آنجا، کاری به عقاید فردی و ویژگی های شخصی افراد ندارند، مدیران ارشد نیز چون بر اساس لیاقت و شایستگی عهده دار سمت های ارشد شده اند، نیازی به تملق و ابراز وفاداری پایین دستی ها ندارند، بنابراین از مدیران زیرمجموعه های خود، کارآمدی و نتیجه مطلوب می خواهند . اینکه فلانی در خط سیاسی من است یا هر جا که می نشیند از من دفاع می کند یا وقتی مرا می بیند، فورا دست به سینه می شود و هر چه گفتم را بی چون و چرا اجرا می کند، در چنین جوامعی، موضوعیت ندارد.
اما در جهان سوم، تردید نکنید که قرعه فال به نام آقای "ب" می افتد چون اگر آقای "الف" که کارآمد و متخصص است سر کار بیاید، برای هیات مدیره - که خودشان نیز بر اساس شایسته سالاری منصوب نشده اند و در کار خود کم دانش هستند- دردسرساز می شود و اطاعت پذیر نخواهد بود.
متاسفانه و به صراحت باید گفت که یکی از مهم ترین علل عدم رشد مطلوب جامعه ما نیز این است که در آن برای احراز مدیریت های جامعه ، در اغلب مواقع نیازی نیست کارآمدی تان را ثابت کنید بلکه کافی است وفاداری خود را به اثبات برسانید، آن وقت بقیه مسایل خود بخود حل می شود!
به نظر ميرسد اين فرهنگي حاكم بر سازمانهاي ماست و اساسا زمان زيادي مر برد تا ريشه كن شود، البته بايد فرهنگ شايسته گماري در پست مديريتي را اصلاح نمود ، اما اين هم خود حاميت محكم مي خواهد، به نظر" شايد وقتي ديگر" بتوان به اين مقوله پرداخت، فعلا بعيد به نظر ميرسد بتوان اين معضل را حل و اجرا نمود.
اميدوارم اين نظر به انظار بينندگان هم برسد.
من یک دکطر حصطم که بد از خاندن این نوشطه شما متمعن شدم که شما آمریکایی حستین و الا چرا حمه چیز را ظیر صوال می برید ؟ اسر ایران باید فیلتر شود.
این بود انشای من
من 13 سال .... ولش كن ح.صله ندارم
درست پاشنه آشيل جامعه امروز رو نشانه گرفته ايد .اي والله .اينها رو هم اضاف كنيد .
1- تا وقتيكه تعهد اخلاقي به مافوق بجاي تعهد به اخلاق انساني معيار سنجش هاست هيچ پيشرفتي نخواهيم كرد .
2- تا وقتيكه تعهد كاري در حاشيه است ؛چيزي جز جنگولك بازي را شاهد نخواهيم بود .
3- هيچ انسان كار بلد و با معلومات و زحمت كشيده اي به آساني سر تعظيم مقابل احدي بجز خالقش فرو نخواهد آورد .
4- هيچ آدم كاري؛ وقت اين رو نداره به اميال و خواسته هاي شخصي مافوقش فكر كنه چون دائماً به فكر راهي براي بهبود امور است ولاغير .
5- اين رو قبول كنيم كه تفاوت سلايق و روشها در اجراي امور و اختلافات ناشي از آن بسيار عادي و عامل پيشرفت است اما لحاظ نمودن مشكلات و اختلافات شخصي در تصميم گيريها چيزي جز زوال بدنبال ندارد . پس مثل مرد بايد جنگيد و از سايرين كينه به دل نگرفت .
جهت درج ننوشتم جهت شیرفهم شدن نوشتم لطفا درج نفرمایید
آنکس که بداند وبداند که بداند
باید برود غاز ، به کنجی بچراند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بهتر برود خویش، به گوی بچپاند
آنکس که نداند و بداند که نداند
با پارتی و پول ، خر خویش براند
وانکس که نداند و نداند که نداند
بر پست ریاست ، ابدالدهر بماند.