۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴:۱۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۹۲۰۰۰
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۳ - ۰۶-۰۶-۱۴۰۳
کد ۹۹۲۰۰۰
انتشار: ۱۱:۲۳ - ۰۶-۰۶-۱۴۰۳

تهدید ترامپ؛ محک دیگری برای ایران‌دوستیِ جماعت پهلوی‌چی

تهدید ترامپ؛ محک دیگری برای ایران‌دوستیِ جماعت پهلوی‌چی
ترامپ اخیرا در واکنش به احتمال ترور از سوی جمهوری اسلامی گفته «اگر من را ترور کنند، امیدوارم آمریکا ایران را از روی زمین محو کند» اما از جماعت پهلوی‌چی صدایی برنخاست و نیاز ندیدند کلمه‌ای در نقد این سخن ترامپ بر زبان آورند در حالی که مدام از ایران دوستی می‌گویند.

   عصر ایران؛ هومان دوراندیش - طرفداران رضا پهلوی، تقریبا همگی طرفدار پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هستند. آن‌ها همچنین مدعی‌اند که پهلوی‌دوستی، شرط ایران‌دوستی است. یعنی هر کس که علاقه‌ای به خاندان پهلوی نداشته باشد، دوستدار ایران نیست.

   اگر به نوشته‌های جماعت پهلوی‌چی در فضای مجازی نظری بیندازید، به وضوح می‌بینید آن‌ها می‌کوشند "ایران‌دوستی" را مشخصۀ اصلی خود جلوه کنند و مخالفان شان را افرادی ترسیم کنند که هر چه هستند، ایران‌دوست نیستند. ولی اخیرا که دونالد ترامپ در واکنش به احتمال ترورش از سوی جمهوری اسلامی صریحا گفت «اگر من را ترور کنند، امیدوارم آمریکا ایران را از روی زمین محو کند»، از جماعت پهلوی‌چی صدایی برنخاست. نه رضا پهلوی و نه طرفدارانش نیازی ندیدند کلمه‌ای در نقد این سخن ترامپ بر زبان آورند.

  همین سکوت به خوبی نشان می‌دهد که "ژست ایران‌دوستی" صرفا ابزاری است که پهلوی‌گرایان با استفاده از آن می‌کوشند رقبای سیاسی بالفعل و بالقوه‌شان را نفی کنند. آن‌ها طرفدار ریاست جمهوری ترامپ‌اند و به همین دلیل مصلحت ندیدند او را بابت آرزوی نابودی "ایران"، در صورت ترور شدنش، سرزنش کنند.

  واقعیت این است که ایران‌دوستی به ادعا نیست. بسیاری از کسانی که در چند سال گذشته در فضای مجازی نقش بوقچی خاندان پهلوی را ایفا می‌کنند، حاضر نشده‌اند در "شرایط سخت" همچنان در ایران زندگی کنند.

  وطن جایی نیست که فقط در روزهای خوب موطن ما باشد. هر سرزمینی روزهای خوب و بد دارد. موطن را "جای‌باش مردم" نیز معنا کرده‌اند. مردمی که در ایام سختی از وطن خودشان می‌گریزند، دست‌کم حق ندارند یقۀ دیگرانی را که در روزها و سال‌ها و دهه‌های سخت، در وطن‌شان باقی مانده‌اند، بگیرند که شماها ایران‌دوست نیستید و فقط ما فراریان از ایران، دوست‌دار ایرانیم!

  بگذریم که هوراکشان متاخر خاندان پهلوی، که غالبا پس از وقایع جنبش سبز از کشور خارج شده‌اند، بابت فعالیت‌شان در انتخابات سال 88 یا 84، آن قدرها هم گرفتار شرایط سخت نبودند. البته هر کسی حق دارد ولو با کمترین فشار، فرار را بر قرار ترجیح دهد. ولی این گریزپایی سنخیت چندان با ادعای وطن‌دوستی ندارد؛ چه رسد به اینکه این مدعیان، مدعی انحصار وطن‌دوستی در حلقۀ سیاسی خودشان هم باشند.   

  پهلوی‌گرایان همچنین تاکید دارند محمدرضاشاه بسیار ایران‌دوست بود. ایران‌دوستیِ او هم اما متعلق به ایام ثبات بود. یعنی به محض بحرانی شدن اوضاع، ایران را ترک می‌کرد تا مبادا امنیتش به خطر افتد.

  اگر از پهلوی‌چی‌ها بپرسید، به شما خواهند گفت شاه در سال 57 برای جلوگیری از خون‌ریزیِ بیشتر، کشور را ترک کرد. فرض کنیم خروج او از ایران در 26 دی 1357، دلیلی جز این نداشت. ولی 25 مرداد 1332 را نمی‌توان به "جلوگیری از خون‌ریزی بیشتر" ربط داد. شاه از ترس عواقب عزل نافرجام مصدق، صلاح خود را در ترک وطن دید. او چه در 25 مرداد 1332 و چه در 26 دی 1357، نگران بود  ماندنش در ایران خلاف عزت و امنیتش باشد. بنابراین رفتن را به ماندن ترجیح داد.

  پادشاهی که در روزها و لحظات بحرانی، مملکتش را رها می‌کند، دست کم در مواقع خطرناک میهن‌دوست نیست. یعنی خودش را بیشتر از وطنش دوست دارد. به هر حال آدم وطن‌پرست کسی است که آمادگی دارد جانش را فدای وطنش کند. مگر جماعت پهلوی‌گرا در تجمعات‌شان نمی‌خوانند "چو ایران نباشد تن من مباد"؟ پس چرا وقتی کشور دچار آشوب است (دی 57) یا احتمال دارد دچار آشوب شود (مرداد 32)، پادشاه باید فرار را بر قرار ترجیح دهد؟

  حالا شاه به کنار؛ شاه‌پرستانی که این روزها مدام بر طبل ایران‌دوستی می‌کوبند و جزو مشاوران و نزدیکان رضا پهلوی‌اند، چرا موقع فرار از ایران و طلب پناهندگی از دولت آمریکا، ادعای ایران‌دوستی‌شان و شعار چو ایران نباشد تن من مباد را فراموش کردند؟

  دلیلش روشن است: از حرف تا عمل راه بسیار است. بسیاری از مردم در سراسر جهان، وطن‌شان را دوست دارند ولی نه آن قدر که حاضر باشند برایش بمیرند یا عمری سختی بکشند. یعنی اگر کار بیخ پیدا کند، خودشان را به وطن‌شان ترجیح می‌دهند. اشکالی هم ندارد به شرط اینکه، اولا ادعای وطن‌پرستی‌شان گوش فلک را کر نکند، ثانیا از این ادعای اغراق‌آمیز، چماقی نسازند برای کوبیدن بر سر این و آن.

  مشاوران و بوقچیان رضا پهلوی در آمریکا نیز، چه خوب است که تا خواستند یقۀ دیگران را بگیرند که چرا ایران‌دوست نیستید، به یاد بیاورند خودشان هم به گاه سختی، قید زندگی در ایران را زده‌اند. عجیب هم نیست که پیروان فلان کس، مثل خود او عمل کنند. شاه در مواقع خطر، از ایران می‌گریخت، بوقچی‌های مشهور کنونی‌اش در فضای مجازی نیز همگی از ایران گریخته‌اند.

  رضاشاه هم به وقت بحران، باد ایران‌دوستی‌اش خالی شد و رضایت داد به شکل تحقیرآمیزی از کشور اخراج شود. در حالی که مصدق برخلاف شاه و رضاشاه، در اوج فشار و بحران، در ایران باقی ماند. وگرنه او هم خیلی راحت می‌توانست سوار طیاره شود و خودش را به سوئیس برساند.

  در نقد مشاوران و تبلیغاتچی‌های فعلی رضا پهلوی سخن بسیار است. این افراد در آرزوی بازگشت ترامپ به کاخ سفیدند. در حالی که اگر ترامپ در سال 2008 رئیس‌جمهور آمریکا شده بود، دولتش به هیچ یک از این افراد پناهندگی نمی‌داد.

این هم لابد از نشانه‌های ایران‌دوستی این جماعت است که معقتدند دولت دموکرات کارتر حکومت پهلوی را سرنگون کرد، اما خودشان از دولت دموکرات‌ اوباما درخواست پناهندگی کردند و حالا هم در آرزوی ریاست جمهوری ترامپی هستند که شرط محو نشدن ایران از کرۀ زمین را زنده ماندن خودش می‌داند!   

 

 

 

  

برچسب ها: رضا پهلوی ، ایران
ارسال به دوستان