شب یلدا بود. علیرضا چند بار از صبح برای خرید از خانه خارج میشود، اما آخرین بار سر ظهر بوده که برای خرید نان به سر کوچهمان میرود. من سرکار بودم. پدرم خانه ما بود. وقتی متوجه میشود یکی، دو ساعت از رفتن علیرضا گذشته و برنگشته به همان نانوایی میرود و میبیند از علیرضا خبری نیست. به کاسبان و اهالی محل مشخصات علیرضا را میدهد، اما آنها ابراز بیاطلاعی میکنند.
کد خبر: ۹۳۹۴۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۰
در بررسی ها مشخص شد، وی متاهل و دارای 6 فرزند است و جالب اینجاست که یکی از دخترانش در همان مدرسه که طعمه هایش را اغفال می کرد در حال تحصیل است.
کد خبر: ۲۰۸۴۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۱/۲۱
در اين هنگام از آشپزخانه چاقويي برداشته و با آن چند ضربه به مادرم زدم. او التماس ميكرد رهايش كنم و فقط فرياد زد خدايا به دادم برس.
کد خبر: ۱۹۵۶۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۱۳