۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۷۹۸۶۷
تعداد نظرات: ۹ نظر
تاریخ انتشار: ۰۸:۵۸ - ۲۱-۱۱-۱۳۹۳
کد ۳۷۹۸۶۷
انتشار: ۰۸:۵۸ - ۲۱-۱۱-۱۳۹۳

سوغات فرنگ(2): صندوق و صندوقدار فروشگاه زنجیره ای اوشان

صمدعلی لکی زاده
پاییز سال 1373 در هفته اول ورود به پاریس در فروشگاه زنجیره ای   Auchane(شبیه فروشگاه های شهروند خودمان) در مرکز خرید بزرگ و معروف چهار فصل ( quatre tepmps Les) در محله لا دفانس پاریس، پس از خرید رفتم سر صندوق. بیش از 40 صندوق داشت و بیشترشان شلوغ بودند، لذا صندوقی را که خلوت تر بود انتخاب کردم و در صف ایستادم.
همان طور که در صف بودم و اطراف را ورانداز میکردم احساس کردم اطرافیان به طور نا متعارفی به من نگاه می کنند. از آنجا که همواره آدم مرتبی بودم متعجب شدم و برای احتیاط سروپای خودم را ورانداز کردم و خوشبختانه عیب و ایراد محسوسی پیدا نکردم! در این مدت چند نفری هم پشت سر من به صف اضافه شده بودند ولی کمی کلافه به نظر می رسیدند.

چند دقیقه که گذشت خانم جوانی از آخر صف آمد و بدون اینکه خم به ابرو بیاورد راست و مستقیم جلوتر از من خودش را درصف جا زد! اول خواستم با تذکر کوچکی اورا متوجه اشتباهش بکنم ولی به رسم اینکه خانم ها مقدم هستند، خویشتنداری کردم و البته از این گذشت و ایثار کلی هم به خود بالیدم!

همان طور که به صندوق نزدیکتر می شدم توجهم به نوشته ها و تابلوهایی که بالای سر صندوقدار نصب بود جلب شد. نوشته ها شامل اطلاع رسانی های مختلفی بودند. از تبلیغ برخی کالاها تا تخفیف برخی دیگر و... تا اینکه جمله روی یکی از تابلوها توجهم را جلب و مرا برای لحظاتی میخکوب کرد. روی آن تابلو نوشته بود: " در این صندوق اولویت با کهنسالان و خانمهای باردار است."
من که تازه متوجه علت نگاههای تعجب آمیز اطرافیان شده بودم بلافاصله به خودم آمدم و با عبارت ببخشیدی توام با یک لبخند از آن صف بیرون زدم و دنبال صندوق دیگری گشتم.

همان نزدیکی ها دو سه تا صندوق دیگر دیدم که از بقیه خلوت تر بودند. تا خواستم خودم را به آنها برسانم دوباره شک کرده و از اشتباه قبلی درس گرفتم و اول رفتم تابلوهای بالای صندوق را خواندم و دیدم نوشته است : " صندوق سریع، ویژه مشتریانی که کمتر از 10 قلم خرید کرده اند! "
من که خریدم بیشتر از اینها بود لاجرم یکی از صندوقهای معمولی را انتخاب وبا رضایت کامل در صف آن ایستادم. همان طور که در صف بودم احساس کردم صف های صندوقهای سمت راست و چپ انگار سریع تر از صف صندوق ما حرکت می کند. فکر کردم شاید صندوقی که من در صف آن ایستاده ام خراب شده است و باید صبر کرد تا سرصندوقدار ناظر (سوپروایزر) بیاید و مشکل را حل کند اما دیدم صندوق دارد کار می کند و مشکلی نیست... وقتی بالاخره نوبت من شد و رسیدم جلو دیدم به گردن صندوقدار جوان یک نوشته آویزان است که روی آن نوشته است: " صندوقدار تازه کار و مبتدی( کار آموز) ، از صبر و حوصله مشتریان عزیز ممنونیم."

این سه نکته متوالی مرا یاد اصل قرآنی کرامت انسانی و همین طور نقل قول جمال الدین اسد آبادی انداخت که گفته بود در غرب مسلمان ندیدم ولی اسلام دیدم ...همچنین یاد سخنی از آقای قرائتی در درسهایی از قرآن که قدیمها پنج شنبه ها غروب از تلویزیون پخش می شد افتادم که می گفتند: مسلمانها! نکند غیر مسلمانها در عمل به قرآن و اسلام از شما پیشی بگیرند!

به درایت مدیر فروشگاه احسنت گفتم. رفاه حال همه مشتریان را در نظر گرفته و آنجا که نقصانی در ارائه خدمات وجود داشت، قبل از اینکه کسی علت کندی کار صندوق را بپرسد او پیشاپیش خود را مسئول دانسته و به عنوان وظیفه پاسخگویی، علت آن را توضیح داده است.

در این صورت مشتریانی که بیش از حد معمول وقت شان در صف صندوق تلف می شد، نه با عصبانیت و فشار روحی روانی و اعتراض، بلکه با رضایت و قدرشناسی صندوق را ترک می کردند و آن صندوقدار تازه کار نیز بدون هیچ اضطراب و فشار و یا احساس خجالت به آرامی کارش را انجام می داد و از همه مهم تر اینکه عامه مردم از طریق فرهنگ سازی تحمل و مدارا و صبر و حوصله را می آموختند و به آن عادت می کردند.

 

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۹
در انتظار بررسی: ۱۱
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۱
0
89
حالا شما برو سوار شدن ملت برای مترو در ایسنگاه ارم سبز در ساعت 6.5 صبح را ببین چنان از روی سرکله هم برای رسیدن به یک صندلی خالی میپرند گویی صاحب خانه شده اند برایشان فرقی نمیکند کی جلوی آنهاست بچه پیر زن معلول . خلاصه اگه یک فیلم از این صحنه بگیرند خوب است . این هم از فرهنگ ما.
bet
Netherlands
۱۲:۳۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۱
1
75
اتفاقی که هیچوقت در ایران نمی افته!!!!!!!
احترام!!!!!
مهدی
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۳۱ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۱
2
28
"یاد سخنی از آقای قرائتی در درسهایی از قرآن که قدیمها پنج شنبه ها غروب از تلویزیون پخش می شد افتادم که می گفتند: مسلمانها! نکند غیر مسلمانها در عمل به قرآن و اسلام از شما پیشی بگیرند!"
لازم است به نویسنده ی مطلب یادآوری کنم که:
1. برنامه ی آقای قرائتی تحت عنوان درسهایی از قرآن هم اکنون نیز شبهای جمعه (همان پنج شنبه ها غروب) از شبکه ی اول سیما پخش می شود.
2. جمله ی منتسب به آقای قرائتی حدیثی از مولای متقیان حضرت علی (ع) است، نه آقای قرائتی!
3. مطلب بیان شده در این نوشتار بسیار بجا و شایسته بود.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۰:۱۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۱
یکی از اهداف این خاطرات ظاهرا همین استکه ایرانیان هم یاد بگیرند و عمل کنند!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۱
53
12
خیلی خو به ولی بهتر نبود که صندوق دار با تجربه اونجا می نشست و این یکی برای شروع از صندوق های کم مشتری شروع می کرد نه نیاز به اتلاف وقت مردم بود و نه عذر خواهی
پاسخ ها
عمو
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۴۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۳
اولااین قضیه مربوط به 20سال پیشه دوما هروقت ازشماخواستن درمورداداره فروشگاه پاریسی همکاری کنی اون موقع نظربدهید
علی سهامی
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۳۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۱
0
41
قلم آقای لکی زاده شیوایی خاصی دارد از جمله بیان خاطره با توصیف جزئیات و نمایشی کردن نوشته .خواننده احساس می کند آن را می بیند وهمچنین تطبیق آن موضوع با فرهنگ ایرانی (مثلا مقایسه فروشگاه زنجیره ای فرانسه با فروشگاه رفاه خودمان و در پایان خواننده را از واِژه رفاه به یاد رفاه مشتری می اندازد ....در کل به سه دلیل این بیان خاطرات را می پسندم 1-بیان مطلب به گونه ای دقیق و نمایشی که خواننده همزاد پنداری می کند که انگار خودش آنجاست 2 - قدرت تطبیق و شناخت مسائل ریز فرهنگی و بیان نکات مثبت آن 3- بیان راهکار ونتیجه گیری ملایم (که سهم عمده اش را خود خواننده در پایان متن متوجه خواهد شد و همین که بصورت پند و اندرز خشک و تکراری نیست جای تحسین دارد)
ایرانی
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۰۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۲
0
23
جالب بود اگه میشه باز ازاین خاطرات بگذارید
فرهاد
Germany
۲۱:۲۱ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۲
0
32
همه ی این پیام هایی که در فروشگاه به مردم داده میشد برای این بود که مردم در مسایل اجتماعی همکاری و همفکری داشته باشند. با این کار همبستگی اجتماعی بین تک تک مردم قوی تر می شود و به همه یادآوری می شود که دارند در جامعه و با مردم دیگر زندگی می کنند. مردمی که ممکن است در جهاتی از من ضعیف تر یا کندتر باشند.