مهمانان گرد سه میز مختلف نشسته بودند و جایگاه سفیر ایران در میز اصلی (ead Table) و در کنار وزیرخارجه عراق پیش بینی شده بود. طبعا آقای وزیر کمی دیرتر از سایر مهمانان آمدند.
وقتی من به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران معرفی شدم، ایشان شروع کردند به فارسی احوالپرسی کردن. خب ایشان سالها در ایران زندگی کرده بود و به زبان فارسی مسلط بود، وانگهی کردی و فارسی خیلی به هم نزدیک هستند.
پس از پاسخگویی اولیه به وی به زبان فارسی، به احترام اینکه ایشان به فارسی شروع به صحبت کرده بود، در مرحله بعد من شروع کردم به صحبت با ایشان به زبان کردی. آقای وزیر متعجب شد و از زادگاهم و سوابقم پرسید و بسیار خوشحال شد که سفیر ایران در ورشو به زبان کردی تکلم می کند.
با اینکه در آن میز سفرای دیگری هم، بخصوص از کشورهای عربی بودند، شاید حدود یک سوم اوقات ضیافت ناهار به گفتگوهای من و ایشان به زبان کردی گذشت! به نحوی که سفیر عراق که آدم بسیار محترمی هم بود و البته کمی هم فارسی می دانست به کنایه لب به شکوه گشود و خطاب به ما دو نفر گفت لا اقل فارسی صحبت کنید من هم متوجه بشوم!
سفیر اندونری یا مالزی که تفاوت زبان عربی و کردی و فارسی را نمی دانست به خیال اینکه ما داریم عربی صحبت می کنیم از من پرسید آیا سابقا در کشوری عربی مامور بوده ام؟! و اینکه عربی را کجا آموخته ام؟ سفیر فلسطین جوابش را داد و گفت اینها عربی صحبت نمی کنند، دارند کردی حرف می زنند! ما هم نمی فهمیم چی میگویند! بعد از آن دیگر برگرداندیم به انگلیسی که حوصله جمع سر نرود و همه مشارکت کنند.